جانا به نظر قد تو سرو چمن آمد
شمع رخت آرایش هر انجمن آمد
پیرایه باقوت لیت درج گهر شد
مشاطة گلبرگ رخت یاسمن آمد
بشکست دل پسته خندان ز خجالت
هر بار که ننگ شکرت در سخن آمد
کوته نظر است آنکه ترا سرو سهی گفت
کسی رو ندید هست که در پیرهن آمد
هر یک بوسه از آن لعل شکر بار بمن ده
در پسته ننگ نو پر شکر بمن آمد
بر خوان سخن طبع کمال است شکر ریز
تا وصف لب لعل تواش در دهن آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت محبوبی اشاره دارد. شاعر به قد و قامت او تشبیه میکند و او را مانند سروی در چمن توصیف میکند. همچنین زبان شاعر به توصیف دیگری از زیباییهای محبوبش میپردازد و به شکوه و جاذبه ظاهری او، مانند شمعی در جمع، اشاره میکند. شاعر از دل شکستگی و خجالت پسته خندان صحبت میکند و به ارزش و زیبایی لبهای محبوبش به عنوان لعل شکرآسا اشاره میکند. در انتها، شاعر با بیان توصیفاتی، به بوسه و شیرینی کلامش میپردازد و زیبایی محبوب را ستایش میکند.
هوش مصنوعی: عزیزم، به نظر میرسد قد تو مانند سروهای خوش قامت در باغ است و زیبایی چهرهات، تجلیگر زینت هر جمع و محفلی میباشد.
هوش مصنوعی: زیور و آرایش به شدت زیبایی خود را نشان داده و همچون آرایشگر گلبرگهای یاسمن، جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: دل پستهای که همیشه شاداب و خندان بود، از خجالت میشکست هر بار که نام ننگین شکر در صحبتها به میان میآمد.
هوش مصنوعی: آن کس که تو را به زیبایی مانند درخت سرو توصیف میکند، بسیار سطحینگر است. زیرا هیچکس واقعاً تو را به درستی نمیشناسد و یا نمیبیند؛ کسانی هم هستند که در زیر لباسهای معمولی، قابلیتها و زیباییهای واقعی خود را پنهان کردهاند.
هوش مصنوعی: هر بوسهای که از آن لبهای شیرین و خوشبو به من بدهی، مانند پستهای با طعم شیرین برایم میآید.
هوش مصنوعی: در مجالس سخن، هنر و توانایی در بیان مطالب به خوبی جلوه میکند. مانند شکر که بر روی شیرینیها میپاشند، این سخنان هم به دلنشینی و زیبایی توصیف لبهای سرخ تو میافزاید و در ذهن جا میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امروز یکی خوش سخنی نزد من آمد
کز آمدنش جان دگر در بدن آمد
شیرین سخنی بود چنان چست که گوئی
خایید چو طوطی شکر و در سخن آمد
چشم بد از آن دور که چون آن سخن او
[...]
آن مطرب خوش نغمهٔ شیرین دهن آمد
جانها همه مستند که آن، جان به من آمد
خندان شده اشکوفه و گل جامه دریده
کز سوی عدم سنبله و یاسمن آمد
جانهای گلستان به دم دی بپریدند
[...]
نوروز علم برزد و گل در چمن آمد
خورشید سفر کرده ی من در وطن آمد
مرغی که ز هجران گلی داشت ملالی
در باغ بنظاره سرو چمن آمد
گل باز رسید از سفر و سرو ز گلگشت
[...]
هر جا که غمی بر دل غمگین من آمد
مانند غریبی است که دور از وطن آمد
یا رب ز پی اشک که آید به مزارم
شمعی که ندانم ز کدام انجمن آمد
باید ز رقیبان سخنی گفت به ناچار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.