شنیدم که روزی هرمز پدر خسرو (به) یکی خویدزار جو بگذشت. خوید را آب داده بودند و آب از کشتزار بیرون میآمد و راه میگرفت و ماه فروردین بود. فرمود که آن آب از جو بیرون میآید. یک کوزه پر کردند تا بخورد و گفت جو دانهای مبارک است و خویدش خویدی خجسته و آب که بر وی گذرد و از وی بیرون آید ماندگی را کم کند و خستگی معده بردارد و ایمن بوَد تا سال دیگر که جو رسد از رنج تشنگی و بیماری.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: روزی هرمز، پدر خسرو، در حین گذر از یک کشت زار جو، شاهد بود که آب از کشت زار بیرون میآید. او دستور داد که از این آب یک کوزه پر کنند تا نوش جان کند و به این نکته اشاره کرد که جو دانهای مبارک است و آب که بر آن میگذرد، میتواند ماندگی را کم کند و خستگی معده را برطرف نماید. او بیان کرد که این آب تا سال بعد ایمنی را از رنج تشنگی و بیماری به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: روزی هرمز پدر خسرو از کنار یک مزرعه جو عبور کرد که آب آنجا را آبیاری کرده بودند و آب از زمین خارج میشد. در ماه فروردین بود. او دستور داد که از این آب یک کوزه پر کنند تا بنوشند و گفت که جو دانهای مبارک است و آبی که بر آن میگذرد، ماندگاری را کاهش میدهد و خستگی معده را رفع میکند. او نسبت به این آب مطمئن بود تا سال بعد که جو به بار بیاید و از تشنگی و بیماری در امان باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.