گنجور

 
خواجوی کرمانی

بی یار هزار باغ و گلشن بجوی

ور دست بود هزار دشمن بجوی

گفتم بنگر کز رخ گندم گونت

چون کاه شدم گفت که بر من بجوی

 
sunny dark_mode