ای خاتم ملکت بقا را جم تو
وی گوهر دُرج کبریا را یم تو
آن نیست که هست داخل عالم ما
و آن هست که نیست غافل از عالم تو
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر |
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر |
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ |
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر |
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور |
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه |
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب) |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ای خاتم ملکت بقا را جم تو
وی گوهر دُرج کبریا را یم تو
آن نیست که هست داخل عالم ما
و آن هست که نیست غافل از عالم تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به مقام والای انسانی دارد که به عنوان "خاتم ملکت بقا" و "گوهر درج کبریا" معرفی شده است. شاعر بیان میکند که در دنیای ما آنچه به ظاهر وجود دارد، ممکن است واقعیت را بهدرستی نشان ندهد و از حقیقتی که در عالم دیگر وجود دارد، غافل است. در واقع، در این اشعار به عمق وجود و حقیقتهایی فراتر از ظواهر اشاره شده است.
هوش مصنوعی: ای پادشاه جاودان ملک و حکومت، تو به سان جمیع جواهرات بزرگ و باارزش هستی.
هوش مصنوعی: آنچه در جهان ما وجود دارد، تنها بخشی از حقیقت است و آنچه در عالم تو وجود ندارد، فراموش نکن که به حقیقت بزرگتری اشاره دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چند بدردم از دل محکم تو
گیرم کم جان و دل ، نگیرم کم تو
یاهست کنم آنچه ترا کام و هواست
یا نیست کنم جوانی اندر غم تو
ای مفلس ما ز مجلس خرم تو
دل مرد رهی را که برآمد دم تو
شد بر دو کمان سنایی پر غم تو
یا ماتم دل دارد یا ماتم تو
آن صبر که حامی منست از غم تو
مویی نبرد ز عهد نامحکم تو
وین وصل که قبلهایست در عالم عشق
از گمشدگان یکیست در عالم تو
چون نیست کسی را سر مویی غم تو
جز تو که کند در دو جهان ماتم تو
ای مانده ز راه! یک دم آگاه نهای
تا فوت چه میشود ز تو هر دم تو
تو کعبه قدسی و روان زمزم تو
تو قبله عالمی و دل عالم تو
گر آدم و عیسی دم از آن دم زده اند
تو آدم این دمی و عیسی دم تو
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.