لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خواجوی کرمانی

ای ذات تو گلدسته بستان جلال

وی نام تو سر دفتر دیوان کمال

آن شمس که بر فلک شرف دارد هست

در دور زمانه افتخارش بجمال

جامی

دارم دلی از خون جگر مالامال

کو قاصد باد صبح یا پیک شمال

کز پیر بلادیده کنعان فراق

گوید خبری به یوسف مصر جمال

شیخ بهایی

سگ به نطق آمد که ای صاحب کمال

بیحیا من نیستم چشمت بمال!

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه