گنجور

 
خواجوی کرمانی

گیسوی کژت گوی بچوگان ببرد

لعل لبت آب آب حیوان ببرد

گفتم که بر جان ز غم عشق تو گفت

آنکو ز غمم جان بدهد جان ببرد