هوش مصنوعی: این شعر درباره دوری و هجران معشوق است. شاعر میگوید هرچند بین آنها فاصلهای وجود دارد، اما عشق و وصال او در دلش باقی مانده است. او longing میکند که حتی اگر دست از او بکشد، همچنان عشقش را احساس کند و این وابستگی در جانش باقی بماند. شاعر همچنین به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که زیبایی او، بر گردن او، همچنان بار سنگینی دارد که نمیتواند به راحتی فراموش کند.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دوری و هجران معشوق است. شاعر میگوید هرچند بین آنها فاصلهای وجود دارد، اما عشق و وصال او در دلش باقی مانده است. او longing میکند که حتی اگر دست از او بکشد، همچنان عشقش را احساس کند و این وابستگی در جانش باقی بماند. شاعر همچنین به زیبایی معشوق اشاره میکند و میگوید که زیبایی او، بر گردن او، همچنان بار سنگینی دارد که نمیتواند به راحتی فراموش کند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دوری تو از من به وصل تبدیل نشود، اگر خیال تو رها شود، من هم دست از انتظار میکشم.
هوش مصنوعی: از دامان من دور نشو و به سوی من بازگرد.
هوش مصنوعی: از ساعد باریک و لطیف تو برایم کمری بساز، زیرا اینکه ممکن است از این باری که به دوش دارم، رهایی پیدا کنم.
هوش مصنوعی: گردن من پر از زردی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
آن شب که مرا ازتو خیالی باشد
بنگر که مرا در آن چه حالی باشد
در رفتن شب هزار تأخیر بود
درآمدن صبح ملالی باشد
جانیکه در او از تو خیالی باشد
کی آن جان را نقل و زوالی باشد
مه در نقصان گرچه هلالی باشد
نقصان وی آغاز کمالی باشد
تا هجر تو با منش وصالی باشد
گر دست رها کند خیالی باشد
با دل گفتم اگر مجالی باشد
یا با بت گل رخت وصالی باشد
از بنده بگویش که به وصلم برسان
دل گفت مگو که این محالی باشد
هر روز دلم را اسیر خالی باشد
وز عشق توام بدل خیالی باشد
خورشید جهان محنتم من، چه عجب
گوهر روزم از نو زوالی باشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.