گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

شماره ۱: آنک هستم ز خاک درگه او - من دلخسته روز و شب محروم

شماره ۲: آنک بر سر و عارض چو گلیست - قطره ئی آب در میان جلیست

شماره ۳: سالکی را که دید پیوسته - اربعینی نشسته در عیدی

شماره ۴: آنک نبود غمش ز مثل منی - سر دستیست در میان زنی

شماره ۵: گفتمش ای ماهرو نام تو خود چیست - گفت گوشه ی ابرو مرا بر طرف مه نگر

شماره ۶: پری‌رویی که از ما ناورد یاد - چو نامت بنگری هشت است و هفتاد

شماره ۷: بستان ز کتاب حرف اول - وانگاه بیا بدل فرو خوان

شماره ۸: حرف سوم سه چون بیندازی - وانگاه دو حرف از ابروی تازی

شماره ۹: نام صنمی که می نبینم بازش - ببسای بریشم و بزن بر سازش

شماره ۱۰: آنک جعدش مرغ دل را دام بود - شکل زلفش در کشیدن نام بود

شماره ۱۱: آنچه ما راست بریمین و یسار - سر دستست و کاسه ی زانو

شماره ۱۲: هفتاد و هشت نام یکی حور پیکرست - کورارخی چو جنت و لعلی چو کوثرست

شماره ۱۳: سر سگ بر کفن و باقیش مضاعف گردان - وانگهش قلب کن و نام نگارم برخوان

شماره ۱۴: دندان کلب چون شکنی جز وقالبش - با قلب سی چو یار شود نام او شود

شماره ۱۵: آیا چه خوش بود بگه صبح در چمن - گل در میان مجلس و ما در میان گل

شماره ۱۶: سرو قبا پوش من قباش بگردان - ای شده اسرار غیب پیش تو روشن

شماره ۱۷: اگر نام یارم ندانی که چیست - بگردان سپر نام شود روشنست

شماره ۱۸: نسخهای مصحف مغلوب - نام آن یار خوب روی منست

شماره ۱۹: تصحیف شکوفه را بدست آر - تا ماه مرا درو ببینی

شماره ۲۰: بدری که بود در شب گیسوش قمر - نامش سر صندوق بود بر سر در

شماره ۲۱: کام جانم هیچ می دانی که چیست - در میان مهر و مه آبی و بس

شماره ۲۲: قلب قلب قلب با قلب جگر - نام خورشیدی بود زرین کمر

شماره ۲۳: نام آن لاله روی عنبر موی - قلب زلفست بر کناره ی روی

شماره ۲۴: کاف را بستان و در زا ضرب کن - تا شود نام نگاری ضرب زن

شماره ۲۵: شست در هنگامه می باید فکند - تا که افتد ماهئی ناگه ببند

شماره ۲۶: معین با تو گفتم گر بدانی - که نام یار من هفتاد و هشتست

شماره ۲۷: با زرده ی خایه یارکن ضم - وانگاه مصحفش فرو خوان

شماره ۲۸: پس نام پیمبری بدست آر - وان نیز ردیف نام او دان

شماره ۲۹: کسی که زربکسان داد و دستگیری کرد - معینست که زر در سر دلیری کرد

شماره ۳۰: آنک مرغ جان مشتاقان اسیر دارم اوست - سی و یک در چل ببین تا چند باشد نام اوست

شماره ۳۱: بدری که سایه بر سرش افکنده است شب - چشم و زبان و قامت و زلفش بود لقب

شماره ۳۲: یاری که نام او نتوان گفت پیش کس - ما در میان سی و سه گفتیم نام او

شماره ۳۳: نیمه دخنه بفکن از ار زیز - وانگهش زر بیار و بر سر ریز

شماره ۳۴: نیزه ی مقلوب را تصحیف کن - وانگه آنرا در میان تیر بند

شماره ۳۵: در دست بردار پدر بین - تا نام نگار من بدانی

شماره ۳۶: چو سر برزد از برج شیر آفتاب - مرا نام او گشت روشن چو روز

شماره ۳۷: چون بر آرد آفتاب از قلب دریا ماهئی - دیدم اندر قعر و نام یار شد روشن مرا

شماره ۳۸: نام آن ماه که خورشید پری رویانست - آفتابیست که از برج اسد می تابد

شماره ۳۹: گر پدر را ای پیر چون کودکان بابا نخوانی - گوشه ابرو بکش بر وی که تا نامش بدانی

شماره ۴۰: آهو بره را چون سر و دم ببریدم - در پیش برادر پدر نامی شد

شماره ۴۱: نام صنمی که مثل او دیده ندید - صادست ولی در اول قلب جدید

شماره ۴۲: بچه ی مرغ تا نگردانی - نام دلدار من کجا دانی

شماره ۴۳: چو با زر مرا پیش شاه آوری - بدانی که آن ماه را نام چیست

شماره ۴۴: حرفی بفکن ز نام و آنگه بشمار - تا چند بود که نام یارم آنست

شماره ۴۵: آنک او ده یا قدش نبود سرو روان - خمس را خامس رابع کن و نامش برخوان

شماره ۴۶: شراب بر سر مو ریز و طرف بستان گیر - که نام یار منت در زمان شود معلوم

شماره ۴۷: نام سرو لاله رخ دانی که چیست - چشمه و آب روان و پای گل

شماره ۴۸: با فضله ی زنبور چو یک نیمه ی هاون - ترکیب کنی نام بزرگیست معین

شماره ۴۹: قلب عکس و عکس قلب قلب را ترکیب کن - تا بدانی نام آن سرو سمن سیمای من

شماره ۵۰: گفتمش نام تو ای سیمین تن آخر چیست گفت - چون مرا با زر ببینی نام من روشن کنی

شماره ۵۱: ماهی که فتاده بینی او را در شست - با صبر مصحفش بباید پیوست

شماره ۵۲: یار من آن صنم که بخوبیش یار نیست - دارد جمال و قرض زهر یک چهار دانگ

شماره ۵۳: پسنه دهنی که مستم از بادامش - تا زر ندهی مرا ندانی نامش

شماره ۵۴: آن یار که جان و دل گروگان ویست - صد بر سر قرض نه که نامش گردد

شماره ۵۵: برجای سرمه چو بخوانی سر سال - معلوم کنی نام مهی مشکین خال

شماره ۵۶: ای ترک سمن عذار خونریز - گر زانک بصید می روی خیز

شماره ۵۷: عین چون در میان صاد نهی - نام آن سرو سیمتن گردد

شماره ۵۸: ای جوان چون نام دلدارم نمی دانی که چیست - روی مغلوب مصحف را بنه بر پای پیر

شماره ۵۹: هر چند تنم چو موی آن سیمتنست - مو بر سر من نام دلارام منست

شماره ۶۰: فرشی که فکندم از پی آرامش - پهلو چو بر آن نهی بدانی نامش

شماره ۶۱: ببوی شست سر زلف یارا گرداری - هوای چشمه ی خورشید در شب تاری

شماره ۶۲: دی بر سر کو ستاده دیدم پسری - یک نیمه ی کف نهاده بر پشت خری

شماره ۶۳: قلب نعل و پای مقلوب مصحف را بزن - بر سر شه تا بدانی نام سیم اندام من

شماره ۶۴: آن یار کجاست کاخر روز او را - با بار مصحف مصغر نامست

شماره ۶۵: نام آنکو صد یک حسنش نباشد آفتاب - در حساب ارزانک سیصد نیست صد باری بود

شماره ۶۶: یک جزو ز جزوهای فخری نامه - در اول شب بخوان که نامی گردد

شماره ۶۷: آن لحظه که بفکنند پنجاه ز شست - معلوم کنند نام معشوقه ی ما

شماره ۶۸: دندان اسب بشکن و شه رابرو نشان - تا نام آن پری رخ نسرین بدن شود

شماره ۶۹: دندان عسس ز زیر و بالا بشکن - وانگه دهنش بدوز و دربند افکن

شماره ۷۰: نام آنکو مرا ز غصه بکشت - سر دستست در میانه ی پشت

شماره ۷۱: آه مقلوب در میانه ی شب - نام آن ماه مهربان منست

شماره ۷۲: شه در بر ما نام پری پیکر ماست - لیکن نتوان گفت که شه در بر ماست

شماره ۷۳: این طرف نگر که وقتی از عالم ذوق - نی بر سر حمدویه زدم نامی شد

شماره ۷۴: آنک افتاد چو ماهی دل من در دامش - ماهی از شست برون کن که بدانی نامش

شماره ۷۵: آخر اول بگیر و اول آخر - چارم پنجم دگر اضافت آن کن

شماره ۷۶: نام شه ملک چین قلب قلبست - در قلب شه مصحف قلب شکن

شماره ۷۷: دلدار مرا که بی همال افتادست - مقلوب و مصحف همالش نامست

شماره ۷۸: آن مه خورشید پیکر را لقب - قلب روز آمد ولی در قلب شب

شماره ۷۹: آنک دل را بوصلش امیدست - قلب تصحیف عکس خورشیدست

شماره ۸۰: نام رخی کز مه رخان مثلش ندیدم در جهان - ما را بیاور عکس مه برخوان که گردد روشیت

شماره ۸۱: نام آن آفتاب مشک نقاب - عکس آبست در میان شراب

شماره ۸۲: ای برده بمکر و حیله از دستان دست - گر نام تو نیست نیک بد باری هست

شماره ۸۳: آن سرو را نگر چو الف در میان زین - تا روشنت شود لقب شهسوار من

شماره ۸۴: ترا که ملک بدست برادر پدرست - معینست که دانی که چیست نام وزیر

شماره ۸۵: ای مفخر روزگار وای صدر زمن - معلومت اگر نگشت نام بت من

شماره ۸۶: برگیر چهار برگ گشنیز و بنه - بر گوشه ی خوانچه تا بدانی روشن

شماره ۸۷: نام تو که هست چون منت بنده هزار - گر زانک هزار نیست صد باری هست

شماره ۸۸: آب معکوس در میان شراب - نام آن نازنین سر مستست