ای ز سنبل بسته شادروان مشکین بر سمن
راستی را چون قدت سروی ندیدم در چمن
زنگیان سودائی آن هندوان دل سیاه
و آهوان نخجیر آن ترکان مست تیغ زن
رویت از زلف سیه چون روز روشن در طلوع
جسمت اندر پیرهن چون جان شیرین در بدن
تا برفت از چشمم آن یاقوت گوهر پاش تو
می رود آب فرات از چشم دریا بار من
بسکه بر تن پیرهن کردم قبا از درد عشق
شد تنم مانند یک تار قصب در پیرهن
گر صبا بوئی ز گیسویت بترکستان برد
مشک اذفر خون شود در ناف آهوی ختن
صبحدم در صحن بستان گر براندازی نقاب
پیش روی چون گلت بر لاله خندد نسترن
تا گرفتار سر زلف سیاهت گشته ام
گشته ام مانند یک مو و ندران مو صد شکن
گر نسیم سنبلت بر خاک خواجو بگذرد
همچو گل بر تن ز بیخویشی بدراند کفن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف زیبایی و دلباختگی شاعر نسبت به معشوقش میپردازد. شاعر از سر و صدای زیبایی و دلربایی او سخن میگوید و او را با انواع زیباییهای طبیعی مقایسه میکند. معشوق همچون سرو بزرگ و جذاب است و زیباییاش انسان را مجذوب میکند. شاعر به عشق و درد دلش از فراق معشوق اشاره میکند و بیان میکند که عشق او به حدی عمیق است که تمام وجودش را درگیر کرده است. در انتها، او امید دارد که نسیم بوی معشوق را به دیگران برساند و آثار عشقش را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: ای انسانی که مانند سنبل در عطر و زیبایی هستی، همچنان که پارچهای مشکی بر روی گلهای سفید میافتد، در دشت و چمن قد بلند و زیبای تو را ندیدم.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت افرادی از فرهنگها و نژادهای مختلف میپردازد. زنگیان به عنوان افرادی با رنگ پوست تیره و دلها و روحهای سیاه توصیف میشوند و به ویژگیهای خاصی اشاره دارد. همچنین، هندوان به زیبایی و لطافت اشاره دارند و آهوهای نخجیر نماد ظرافت و شکیبایی هستند. در ادامه، ترکان با شجاعت و استیل قوی خود و قدرت و بهکارگیری تیغ معرفی میشوند. بهطور کلی، این بیت میتواند نمایانگر جذابیت و ویژگیهای مختلف این اقوام و فرهنگها باشد.
هوش مصنوعی: چهرهات مانند روز روشن است و زلفهای سیاه تو به آن زیبایی افزوده است. وجودت در این پیراهن همچون جان شیرین در بدن میماند.
هوش مصنوعی: وقتی آن گوهر زیبا و درخشان از نظرم ناپدید شد، مثل این است که آب فرات از چشم دریا جاری میشود و باری سنگین بر دوشم حس میکنم.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه خیلی لباس به تن کردهام، بدنم از درد عشق بهاندازه یک لوله نازک شبیه شده است که در زیر لباس پنهان شده.
هوش مصنوعی: اگر نسیم عطر گیسوان تو را به سرزمین ترکستان ببرد، آن بوی خوش همچون مشک میسوزد و قلب را به درد میآورد، گویی که خون در ناف آهوی ختن میجوشد.
هوش مصنوعی: در صبح روز روشن، اگر پرده را کنار بزنی، مانند گلهایی که در لالهها میخندند، نسترن گل هم به تو لبخند میزند.
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی و جذابیت زلفهای سیاه تو به شدت مجذوب شدهام، به طوری که احساس میکنم مانند یک مو در میان موهای دیگر هستم، و در این میان هیچ چیز نمیتواند انکار کند که دچار معضل شدهام.
هوش مصنوعی: اگر نسیم عطر سنبل تو بر خاک خواجو بگذرد، مانند گلی که از بیخودیش بر تنش کفن را میدرد، بویی دلانگیز و جذاب پخش خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.