چون اسیرست در آن زلف سمن سای دلم
چکند گر نکند در شکنش جای دلم
بشد از دست من بی سر و بی پای دلم
دلم ای وای به دل وا دلم ای وای دلم
آخر ای همنفسان، یک نفس ار یار منید
با من خسته بسازید و ملامت نکنید
دلم از پرده برون می رود آخر بزنید
دلم ای وای بدل وادلم ای وای دلم
منِ بی دل چه کنم پیشِ که گویم غم دل
که ندارم بجز از آه سحر همدم دل
گر نسازد لب جانبخشِ توام مرهم دل
دلم ای وای بدل وا دلم ای وای دلم
ای خیالِ سر زلف تو مرا محرم راز
دست کوته نتوان کرد از آن زلف دراز
مطرب آخر ز برای دلم این نغمه بساز
دلم ای وای بدل وا دلم ای وای دلم
از سر زلف تو شوریدگی آموخته دل
وآتش مهر تو در جان من افروخته دل
گر ازین پس ندهی داد من سوخته دل
دلم ای وای بدل وا دلم ای وای دلم
دوش بنهاد ز عشقت به چمن رو دل من
بر نپیچید سر از زلف تو یک مو دل من
در چمن فاخته میگفت که کوکو دل من
دلم ای وای بدل وا دلم ای وای دلم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احوالات عاشقانه و غمگین شاعر است. او از اسارت دلش در زلف محبوب خود میگوید و اینکه چقدر دلش در درد و عذاب است. شاعر از دوستانش میخواهد که او را ملامت نکنند و درکش کنند. او به ناتوانیاش در بیان غم دلش و عدم وجود همدمی غیر از آه سحر اشاره میکند. دل او به خاطر عشق و زیبایی محبوبش آتش گرفته و به شدت از این عشق رنج میبرد. در نهایت، او از زیباییهای زلف محبوبش و حسرتی که دارد سخن میگوید و این احساس را با حالات و کلمات پر احساس بیان میکند.
هوش مصنوعی: دل من مانند اسیری در زلفهای دلربای تو گرفتار است. اگر در شیارهای زلفت جایی برای دل من نباشد، با این حال دلم بیقرار و ناراحت میشود.
هوش مصنوعی: دل من بدون هیچ آرامش و ثباتی رها شده و در حال آشفتهحالی است. افسوس به حال دل من که این گونه بیقرار و بیسر و سامان شده است.
هوش مصنوعی: در نهایت، ای دوستان همدل، اگر یک لحظه با من همدلی کنید، خواهش میکنم که در کنارش خستگیام را تحمل کنید و به من سرزنش نکنید.
هوش مصنوعی: دل من به شدت در حال تپش است و از وضعیت کنونی ناراحت و آشفتهام. احساساتم به شدت به بیرون رو کرده و نمیتوانم آنها را پنهان کنم. ای کاش کسی باشد تا این درد و اضطراب را از من بگیرد.
هوش مصنوعی: من که دلی شکسته دارم، نمیدانم به که بگویم غمهایم را، چرا که جز آهی در دل به عنوان همدمی در سحرگاهان ندارم.
هوش مصنوعی: اگر لبخند تو نتواند زخمهای دل من را آرام کند، آه، چه درد بزرگی دارم که فدای دل من شده است.
هوش مصنوعی: ای تصویر موی تو، تو را در دل خود میپرورانم و هیچکس نمیتواند مرا از راز و رمز آن موی بلندت دور کند.
هوش مصنوعی: ای سازندهی نغمه، برای دل خستهام این آهنگ را بساز. وای بر دلم که درونش پر از درد است!
هوش مصنوعی: از زیبایی و جاذبههای موهایت، دل من سرشار از شیدایی شده و عشق تو در وجودم شعلهور شده است.
هوش مصنوعی: اگر از این به بعد به درد و دل من گوش ندهی، دل سوختهام و نالهام به آسمان میرود. ای کاش به حال دل من رحم کنی.
هوش مصنوعی: دیشب به خاطر عشق تو در باغ خوابیدم، اما دل من نتوانست از زلف تو حتی یک تار مو دور شود.
هوش مصنوعی: در میان چمن، فاختهای میخواند که دل من پر از غم و اندوه است و افسوس میخورَد. دل من، ای وای، چقدر در درد و رنج است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.