دوش بر طرف چمن زمزمهٔ فاخته بود
قمری از پرده ی عشاق نوا ساخته بود
راستی سرو خرامان علم افراخته بود
بلبل دلشده آواز در انداخته بود
که سراپرده ی گل باز بصحرا زده اند
تو شکر خنده ی گل بین که بشیرین کاری
می کند لاله دلسوخته را دلداری
گر دل لاله و میل گل خندان داری
خیز کز برگ شقایق بچمن پنداری
تخت یاقوت برین طارم خضرا زده اند
چاک زد باد صبا پیرهن پاره ی گل
خون شد از زاری بلبل دل بیچاره ی گل
چشم نرگس بگشودند بنظّاره ی گل
تا برافروخته اند آتش رخساره ی گل
آتش اندر جگر لاله حمرا زده اند
بلبلان سحر از جام صبوحی مستند
می پرستان سحر خیز بمی بنشستند
توبه ی زاهد سجّاده نشین بشکستند
کوه را تا کمر از لاله ی حمرا بستند
طعنه بربند کمر ترکش جوزا زده اند
وقت آن شد که ز کاشانه ببستان پوئی
جام می نوشی و گل چینی و سنبل بوئی
همچو خواجو قدح و صحن گلستان جوئی
که بطرف چمن از لاله و ریحان گوئی
رقم از غالیه بر صفحه ی دیبا زده اند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر زیبا، شاعر با زبانی تصویرساز و دلنشین به توصیف زیباییهای بهار و طبیعت میپردازد. او به صداهای دلنشین پرندگان، مانند فاخته و بلبل، اشاره میکند که در دل چمن میخوانند و از شادی طبیعت میگویند. گلها و لالهها به عنوان نماد زیبایی و عشق در متن به تصویر کشیده شدهاند و شاعر از زیبایی و شور و شوق بهاری صحبت میکند که دلها را میرباید. او به نوعی دعوت میکند تا از زندگی لذت ببریم، شراب بنوشیم و در میان گلها و خوشبوهای طبیعت غرق شویم، به همراهی عشق و زیبایی. در نهایت، شعر به احساسات عمیق و وابستگی انسان به زیباییهای طبیعی و عشق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: دیشب در کنار چمن، صدای فاختهای به گوش میرسید که قمری از دل عاشقان آهنگی زیبا را ساخته بود.
هوش مصنوعی: سرو زیبا و بلند به راحتی قدم برمیداشت و علم خود را بلند کرده بود، در حالی که بلبل عاشق با صدای دلنشین خود آواز میخواند.
هوش مصنوعی: سرویس گلستان را به صحرا آوردهاند و شکوفههای آن را به نمایش گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: به زیبایی لبخند گل توجه کن که چطور با شگفتی و مهربانی، لالهی دلسوخته را آرامش میبخشد.
هوش مصنوعی: اگر دلت شاد و پر از عشق است و به زیباییهای زندگی میاندیشی، برخیز و از برگهای شقایق بهرهبرداری کن، چرا که میتوانی از این زیباییها درس بگیری و لذت ببری.
هوش مصنوعی: بر روی مرتع سبز، تختی از یاقوت قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: باد نرم صبح، پارچهی گل را چاک زد و بلبل که دلش پر از غم و اندوه است، از شدت ناراحتی به حالت زاری درآمد.
هوش مصنوعی: چشمهای نرگس به روی گل باز شد تا زیبایی و شوق گل را ببیند، در حالی که زیبایی چهرهی گل مانند آتش درخشانی است که جان میسوزاند.
هوش مصنوعی: آتش در دل گلهای سرخ زده شده است.
هوش مصنوعی: پرندگان آوازخوان در صبح زود از شراب صبحگاهی سرمست هستند و کسانی که صبح زود بیدار میشوند، در اینجا نشستهاند.
هوش مصنوعی: زاهدی که همیشه بر روی سجاده نشسته بود و در توبه خود به سر میبرد، ناگهان خود را آزاد کرد و از آن زندگی دل کَند. او به قدری شگفتانگیز و پرشور عمل کرد که کوهها را به لرزه درآورد و از لالههای سرخ، زینت بخشید.
هوش مصنوعی: زخمی که در دل دارم، چنان عمیق و دردناک است که گویی از کمر بر تیرکی تکیه دادهاند و تیرک دیگری به آن ضربه میزند.
هوش مصنوعی: زمان آن فرا رسیده که از خانه بیرون بروی، جام شراب بنوشی، گل بچینی و عطر سنبل را استشمام کنی.
هوش مصنوعی: به مانند خواجو، در جستجوی جام و باغ گلستان باشی، چون وقتی به طرف چمن مینگری، لاله و ریحان به چشم میآید.
هوش مصنوعی: نقش و نگاری زیبا و ارزشمند بر روی پارچهای لطیف و گرانبها ایجاد کردهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.