خواجوی کرمانی
»
دیوان اشعار
»
صنایع الکمال
»
حضریات
»
قطعات
»
شمارهٔ ۱۲ - کتب مولانا الاعظم شمس الدین النخجوانی الی صاحب الکتاب
کمال دین سپهر فضل خواجو
جهان علم و دریای معانی
شنیدم گفته ئی امروز جائی
حدیث بنده شمس نخجوانی
که او را دیدم و با او نشستم
بدیدم از حضور او گرانی
غلط کردی تواندر نسبت من
بجمع شاعران اصفهانی
اگرچه شاعران قومی بزرگند
بقول مصطفی باید بدانی
وگر شعرست در ترکیب قران
بنمل اندر بزیر عشر ثانی
نه آخر انوری را قطعه ی ئی هست
بدانی چونکه دیوانش بخوانی
مرا از شاعری و شعر ننگست
بحق و حرمت سبع المثانی
ترا فضل و فضایل بیش از آنست
نگویم از قبیل شاعرانی
همیشه لطف حق باداقرینت
بمان در عز و جاه جاودانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این قطعه به توصیف ویژگیهای شاعری و شاعران میپردازد. او به یاد خاطرهای از دیدار با شمس نخجوانی اشاره میکند و از بزرگی و توانایی شاعران اصفهانی سخن میگوید. شاعر بر این باور است که شعر باید از ویژگیهای خاصی برخوردار باشد و به لطافت و عمق معانی اهمیت میدهد. او همچنین به فضیلتهای شمس و بزرگی مقام او اشاره کرده و برایش آرزوی ماندگاری و عزت میکند. در نهایت، شاعر خودش را از جمله شاعران بزرگ نمیداند و بر حقایق و معانی عمیق شعر تأکید میکند.
هوش مصنوعی: کمال دین و اوج فضیلت خواجو، نماد علم و دریای بیپایان معانی است.
هوش مصنوعی: امروز در جایی خبری از بنده شمس نخجوانی شنیدم.
هوش مصنوعی: وقتی او را دیدم و با او گفتموگو کردم، متوجه شدم که بودنش چقدر برایم سنگین و با ارزش است.
هوش مصنوعی: غلط کردهای که مرا در زمره شاعران اصفهانی قرار دادهای.
هوش مصنوعی: شاعران با استعداد و معروفی وجود دارند، اما باید به یاد داشته باشی که درک و دانش خود را همواره ارتقا دهی.
هوش مصنوعی: اگر شعری در ترکیب قرآن باشد، پس باید در زیر ده باشد.
هوش مصنوعی: در پایان کار انوری، قطعهای وجود ندارد که به آن پی ببری، چرا که اگر دیوانش را بخوانی، این موضوع را متوجه میشوی.
هوش مصنوعی: من از شاعری و سرودن شعر شرمندهام، زیرا که به حق و حرمت آیات سبع المثانی (سوره فاتحه) افتخار میکنم.
هوش مصنوعی: برتریها و خوبیهای تو به حدی است که نمیتوانم آنها را مانند شاعرانی دیگر بیان کنم.
هوش مصنوعی: همواره رحمت الهی بر تو باد، تا همیشه در مقام و بزرگی باقی بمانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.