زلف لیلی صفتت دام دل مجنونست
عقل بر دانه ی خال سیهت مفتونست
تا خیال لب و دندان تو در چشم منست
مردم چشم من از لعل و گهر قارونست
پیش لؤلؤی سرشکم ز حیا آب شود
درّ ناسفته که در جوف صدف مکنونست
عاقل آنست که منکر نشود مجنون را
کانک نظّاره ی لیلی نکند مجنونست
خون شد از رشک خطت نافه ی آهوی ختا
گرچه در اصل طبیعت چو ببینی خونست
عقل را که جمالت متصوّر نشود
زانک حسن تو زادراک خرد بیرونست
می پرستان اگر از جام صبوحی مستند
مستی ما همه زان چشم خوش میگونست
تا جدا مانده ام از روی تو هرگز گفتی
کان جگر خسته ی دل سوخته حالش چونست
رحمتی کن که ز شور شکرت خواجو را
سینه آتشکده و دیده ز غم جیحونست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و زیبایی لیلی و تأثیر آن بر مجنون و دیگران است. شاعر به توصیف زیباییهای لیلی میپردازد و به تأثیر عاطفی آن بر دلها و عقلها اشاره میکند. او میگوید که زیبایی لیلی مانند دانهای در دل مجنون است که او را مفتون کرده و در چشم او همه چیز ارزشمند است. عشق به لیلی باعث شده تا مجنون از خود بیخود شود و احساس درد و رنج کند. همچنین شاعر از احساسات خود، شور و اشتیاق در عشق و دلتنگی برای لیلی صحبت میکند و از خداوند طلب رحمتی میکند تا در این حالت رنج و جدایی کمکش کند.
هوش مصنوعی: زلفهای تو همچون زلفهای لیلی، دل مجنون را در دام میاندازند و عقل بر دانهی سیاه خال تو شگفتزده و captivated است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تصور لبها و دندانهای تو در ذهن من است، مردم در نظر من به زیبایی لعل و جواهرات قارون هستند.
هوش مصنوعی: چشمهای من از حیا، مانند مرواریدی درخشان، به خاطر آنچه در دل پنهان دارم، آب میشود و به درون صدف میرود.
هوش مصنوعی: عاقل کسی است که مجنون را انکار نکند، زیرا اگر کسی به تماشای لیلی نپردازد، در واقع او مجنون است.
هوش مصنوعی: از حسادت به زیبایی خط تو، دل من خونین شده است. هرچند که در واقع، وقتی با دقت نگاه کنی، میتوانی ببینی که زیباییهای طبیعی مانند خون در رگها، زنده و واقعیاند.
هوش مصنوعی: عقل به زیبایی تو نمیتواند فکر کند، زیرا زیبایی تو فراتر از درک خرد است.
هوش مصنوعی: میپرستان، اگر از جام شراب صبحگاهی مست شوند، این مستی ما ناشی از همان چشمان زیبا و دلانگیز است.
هوش مصنوعی: هرگز نپرسیدی حال من را تا زمانی که از صورت تو دور بودهام، در حالی که دل شکسته و خستهام از داغی که درونم دارم.
هوش مصنوعی: لطفاً رحم کن، چون دل خواجو از عشق و شوق تو مانند آتشکده میسوزد و چشمانش از غم و اندوه شط جیحون پر از اشک است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل و دیده دل و دیده من پرخونست
سوزش جان من از شرح و بیان افزونست
چشم نم دیدهام از دور فلک پرخون بود
این زمان از غم هجران تو چون جیحونست
دوستانم به تفقّد همه دستان گویند
[...]
دلم از شوق تو خونست و ندانم چونست
در درون شوق وصالت ز بیان بیرونست
دیده گریان و جگر خسته و خاطر غمگین
سینه مجروح و دل آشفته و جان محزونست
جمله ذرات سراسیمه و سرگردانند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.