گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

ایکه از سرچشمه ی نوشت برفت آب نبات

مرده ی مرجان جان افزای تست آب حیات

از چمن زیباتر از قدّت کجا خیزد نهال

وز شکر شیرین تر از خطّت کجا روید نبات

عنبر زلف تو بر کافور می بندد نقاب

سنبل خطّ تو بر یاقوت می آرد برات

پرده بر رخ می کشی وز ما نمیداری حجاب

خستگانرا می کشی وز کس نمی باشد حیات

حال مجنون شرح دادن با دلم دیوانگیست

همچو پیش طرّهایت ذکر لیلی ترّهات

تا برفتی همچو آب از چشم دریا بار من

پیش جیحون سرشکم می رود آب فرات

بنده ام تا زنده ام گر می کشی ور می کشی

زخم پیکان تو مرهم باشد و بندت نجات

از دهانت بوسه ئی جستم زکوة حسن را

گفت خاموش ای گدا بر هیچ کی باشد زکوة

با خیالت دوش می گفتم که مردم از غمت

گفت خواجو گوئیا نشنیده ئی من عاش مات

 
 
 
میبدی

قوله، (ص) «بعثت بجوامع الکلم، و لأتمم مکارم الاخلاق».

مهره کس را ندید اندر همه دریای مهر

تا نقاب از چهره جان مقدّس برگرفت

هر که صاحب دیده بود آنجا دل از جان در گرفت‌

ادیب صابر

ای فلک قدری که شمس دین و دین دولتی

دولت تو دولت دنیا و دین و دولت است

از علو همت تو آسمان را غیرت است

وز جمال طلعت تو مشتری را خجلت است

گر جمال ملتی، شاید که اخلاق تو را

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از ادیب صابر
حکیم نزاری

بی تو ای آرام جان یک ساعتم آرام نیست

وز تو ام حاصل به جز هجران نافرجام نسیت

گر من از آشفتگی شوری کنم معذور دار

هر که را دل بر سر آتش بود ارام نیست

دوزخی در سینه دارم زاتش هجران و دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه