گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

طوبی لک ای پیک صبا خرّم رسیدی مرحبا

باللهِ قُل لِحُشاشتی ما بال رکبِ قد سرّی

یاران برون رفتند و من در بحر خون افتاده‌ام

طَرفی علی هجرانِهم تَبکی و ما تُغنی البکا

بار سفر بستند و من چون صید وحشی پای بند

ساروا و مِن آماقنا أجروا ینابیع الدّما

افتان و خیزان می‌روم تا کی رسم در کاروان

و الرکبُ قد ساروا إلی الایحاد و الحادی حدا

محمل برون بردند و من چون ناقه می‌راندم ز پی

قَلبی هَوی فی هوّة و الدَهر، ملقِ فی الهوی

چون تیره نبود روز من کز آه عالم‌سوز من

مدّ الغِمام سرادقاً اعلی شماریخ الذَری

راضی شدم کز کاروان بانگ درایی بشنوم

أکبُوا و أقفوا أثَر هم و العِیس تحدِی فی الزبی

چون محمل سلطان شرق از سوی شام آمد برون

ریح الصّبا سارَت إلی ن، نجدٍ و قلبی قد صبا

خواجو به شبگیر از هوا هر دم نوایی می‌زند

و الورق اوراق المُنی یتلو علی أهل الهوی

 
 
 
خواجوی کرمانی

الحمدلله الذی خلق السموات العُلی

اوحی الی من لاح من آیاته نورالهُدی

آن درّ بحر کن فکان خوانده یتیمش آسمان

نابوده مثلش در جهان دُرّ یتیمی پر بها

شمع شبستان فلک سرو گلستان ملک

[...]

نسیمی

یارب به حق مصطفی سلطان جمع انبیا

تاج الوری نورالهدی شمس الضحی بدرالدجی

یارب به حق حیدر صفدر امیرالمؤمنین

تاج سپهر «هل اتی » خورشید برج «انما»

یارب به حق فاطمه ام الحسین والحسن

[...]

یغمای جندقی

برخاست از پهنه چمن شیپور کوس و دف و نی

مانا به تخت جام شد از کاخ خم سلطان می

آن چهر و آن... زلف این است اگر در دلبری

یوسف ببرد از پدر مجنون بگرداند ز حی

غیر از تو گر... خط پذرفت چهرت خرمی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از یغمای جندقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه