گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

ای که شهد شکرین تو برد آب نبات

خاک خاک کف پای تو شود آب حیات

بشکر خنده ز تنگ شکر شورانگیز

تا شکر ریخته ئی ریخته ئی آب نبات

از دل تنگ شکر شور بر آمد روزی

که بر آمد زلب چشمه ی نوش تو نبات

گر بخونم بخط خویش برات آوردی

نکشم سر ز خطت زانک بوجهست برات

منکه جز آن فراتم نشود دامنگیر

پیش جیحون سرشکم برود آب فرات

آنچنان در صفت ذات تو حیران شده ام

که نخواهم که رود جز سخن از ذات و صفات

در وفا چشم ندارم که ثباتت باشد

که توقع نتوان داشتن از عمر ثبات

گرز کوتی بود این نعمت زیبائی را

روی زیبا بنما یک نظر از وجه زکوة

خواجو از عشق تو چون از سر هستی بگذشت

بوفات آمد و بر خاک درت کرد وفات

 
 
 
رودکی

با دل پاک مرا جامهٔ ناپاک رواست

بد مر آن را که دل و دیده پلیدست و پلشت

کسایی

با دل پاک مرا جامهٔ ناپاک رواست

بد مر آن را که دل و دیده پلیدست و پلشت

امیر معزی

آسمان است آن یا عالم پر تصویرست

نوبهارست آن یا جنت پر نخجیرست

قطب مُلک است آن یا دایرهٔ گردون است

رکن دین است آن یا معجزهٔ تقدیرست

نقطهٔ قطب زمین را صفتش پرگارست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

عالم لطف و کرم سرور ارباب هنر

ای که انعام تو چون فضل تو بی پایانست

جان درازیّ امل از قلم کوته تست

که ریاض کرم از گریۀ او خندانست

فیض انعام جز از کلک تو می نگشاید

[...]

سعدی

ای که بر مرکب تازنده سواری هش دار

که خر خارکش مسکین در آب و گل است

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه