بساز چاره ی این دردمند بیچاره
که دارد از غم هجرت دلی بصد پاره
چگونه تاب تجلّی عشقت آرد دل
چو تاب مهر تحمّل نمی کند خاره
دلم چو خیل خیال تو در رسد با خون
ببام دیده بر آید روان بنظّاره
مرا جگر مخور اکنون که سوختی جگرم
که بیتو هست مرا خود دلی جگر خواره
حجاب روز مکن زلف را چو می دانی
که هست جعد تو هر تار ازو شبی تاره
بجای گوهر وصل تو وجه سیم و زرم
سرشک مردم چشمست و رنگ رخساره
دلم ببوی تو بر باد رفت و می بینم
که در هوا طیران می کند چو طیاره
ضرورتست ببیچارگی رضا دادن
چو نیست از رخ آنماه مهربان چاره
مراد خواجو ازو اتّصال روحانیست
نه همچو بیخبران حظّ نفس امّاره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دردهای ناشی از دوری و هجرت و عشق است. شاعر از عذابهای دلش به خاطر دوری معشوق صحبت میکند و از طاقتسوزی و غم فراق میگوید. او به زیبایی معشوق اشاره میکند و تحمل دلتنگی را دشوار میداند. در نتیجه، او از احساساتش و عشق عمیقش پرده برمیدارد و به بیچارگی و نیاز به وصال معشوق اعتراف میکند. شاعر در نهایت به دنبال ارتباطی روحانی و عمیق باLovedone است و از خطرات غرایز انسانی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: به فکر درمان دردِ کسانی باش که در اثر جدایی و هجرت به شدت رنج میبرند و دلشان پر از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: دل چگونه میتواند تاب و تحمل عشق تو را داشته باشد، وقتی که نمیتواند حتی در برابر نور خورشید مقاومت کند؟
هوش مصنوعی: وقتی که یاد تو در دل من به اوج میرسد، اشکهای من چون خون بر بام چشمم جاری میشود و جانم به تماشا میآید.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و علاقهات، خودت را ناراحت نکن، چون من هم به خاطر تو ضربه دیدهام و دلم به حال خودم میسوزد.
هوش مصنوعی: حجاب روز را از زلف خود کنار بزن، زیرا میدانی که هر یک از تارهای زلف تو همچون شبی تاریک است.
هوش مصنوعی: به جای جواهرات و ثروتهای دنیوی، زیبایی و محبت تو از هر چیزی برای من ارزشمندتر است؛ زیرا اشکها و رنگ چهرهات نشاندهنده عمق احساسات و حقیقت وجود توست.
هوش مصنوعی: دل من مانند بویی به باد رفته و می بینم که در آسمان پرواز می کند، مثل یک پرنده.
هوش مصنوعی: برای راضی شدن به بیچارگی، چارهای جز این نیست که به آن ماه مهربان نگاه کنی، زیرا غیر از این، راهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: خواجو به این نکته اشاره دارد که ارتباط واقعی و معنوی با دیگران، بالاتر از لذتهای مادی و دنیوی است. او میخواهد بگوید که برخی افراد تنها به دنبال لذتهای نفسانی و دنیوی هستند، در حالی که او به دنبال یک پیوند عمیق و روحانی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدان و آکه باش ای دل ستمکاره
وگر چه گفته امت این حدیث صد باره
که گر ببینم ازین پس که نام عشق بری
بجان من که بدست خودت کنم پاره
تو از کجا و سر زلف دلبران ز کجا؟
[...]
مگر وصال تو روزی شود دگرباره
به قدرِ جهد بکوشم به حیله و چاره
به رغم جانِ رقیبت چهگونه میخواهم
که خاک بر سرِ آن ظالم ستمگاره
دراوفتاد به پایِ تو باز چون خلخال
[...]
ز جای ناوک پیکان و خنجر پاره
زند معاینه خون موج همچو فواره
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.