می درم جامه و از مدعیان می پوشم
می خورم جامی و زهری بگمان می نوشم
من چو از باده گلرنگ سیه روی شدم
چه غم از موعظه ی زاهد ازرق پوشم
هر که از مستی و دیوانگیم نهی کند
گو برو با دگری گوی که من بیهوشم
باده می نوشم و از آتش دل می جوشم
مگر آن آب چو آتش بنشاند جوشم
هر دم ای شمع چرا سرّ دل آری بزبان
نه من سوخته خون میخورم و خاموشم
مطرب پرده سرا چون بخراشد رک چنگ
نتوانم که من سوخته دل نخروشم
دامنم دوش گر از خون جگر پر می شد
این چه سیلست که امشب بگذشت از دوشم
یا رب آن باده نوشین ز کجا آوردند
که چنان مست ببردند ز مجلس دوشم
چون من از پای در افتادم و از دست شدم
دارم از لطف تو آن چشم که داری گوشم
طاقت بار فراق تو ندارم لیکن
چون فتادم چکنم می کشم و می کوشم
همچو خواجو دو جهان بیتو بیکجو نخرم
وز تو موئی بهمه ملک جهان نفروشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان حال و احساسات خود در مورد میخواری و عشق میپردازد. او از لذت نوشیدن باده و بیخیالی ناشی از آن صحبت میکند و به زاهدان انتقاد میکند که او را از مستی باز میدارند. شاعر از درد و آتش دل خود میگوید و اینکه باوجود تمام این رنجها، نمیتواند از عشق و باده دست بکشد. او به شکلی عمیق به احساساتش میپردازد و اعلام میکند که حتی اگر از پا بیفتد، همچنان شوق و عشقش به معشوق او را سرپا نگه میدارد. در نهایت، او از هیچ چیز و هیچ کس نمیگذرد و عشقش را ارج مینهد.
هوش مصنوعی: من جامهای از می در بر دارم و مدعیان را کنار میزنم. مینوشم و به گمان خود زهر را نیز میچشم.
هوش مصنوعی: زمانی که من مست نوشیدنی گلرنگ و سیاهچهره شدم، دیگر نگرانی از موعظههای زاهدان با لباس آبی ندارم.
هوش مصنوعی: هر کسی که به من بگوید از حال مستی و دیوانگیم دور شوم، میتواند برود و با شخص دیگری صحبت کند، چون من در حال بیخبری و بیهوشی هستم.
هوش مصنوعی: من شراب مینوشم و در دل آتش عشق را میطلبم، مگر اینکه آن آب به مانند آتش بر شعلهی وجودم تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: هر لحظه ای شمع، چرا راز دل خود را به زبان میآوری؟ من که دلم شکسته و از درد میسوزم، خاموش ماندهام.
هوش مصنوعی: سراینده وقتی ساز میزد، صدای چنگش به گوشم رسید اما من که دلسوختهام، نمیتوانم احساساتم را به راحتی بیان کنم.
هوش مصنوعی: اگر دامنم شب گذشته پر از خون دل میشد، این چه سیلابی بود که امشب از دوشم گذشت؟
هوش مصنوعی: ای خدای بزرگ، آن نوشیدنی خوشمزه را از کجا آوردهاند که مرا آنچنان مست کرد که از مجلس دیشب برد.
هوش مصنوعی: زمانی که من از پا درآمدم و از خودم ناامید شدم، اکنون از لطف تو به آن چشمی که داری، گوش میدهم.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم فاصله و دوری تو را تحمل کنم، اما وقتی که به این وضعیت افتادم، چه کنم؟ باید درد و رنجش را به دوش بگذارم و تلاش کنم تا با آن کنار بیایم.
هوش مصنوعی: من مانند خواجو دو جهان را برای تو نمیفروشم و در مقابل تو حتی یک مو هم از تمام ملک جهان را نمیدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۵
هر دم ای شمع چرا سرّ دل آری بزبان
نه من سوخته خون میخورم و خاموشم
من که از آتشِ دل چون خُمِ مِی در جوشم
مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم
دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم
خم می گو: سر خود گیر، که من در جوشم
بر رخ من در میخانه ببندید امشب
که کسی نیست که: هر روز برد بر دوشم
من که سجاده به می دادم و تسبیح به نقل
[...]
من که از آتشِ دل چون خُمِ مِی در جوشم
مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم
قصدِ جان است طمع در لبِ جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان میکوشم
من کِی آزاد شَوَم از غمِ دل؟ چون هر دَم
[...]
گرچه از آتش دل چون خم می درجوشم
مهر بر لب زده خون می خورم و خاموشم
قصد جان است طمع در لب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان می کوشم
حاش الله که نیم معتقد طاعت خویش
[...]
نوبهارست و در انجام طرب میکوشم
لب گل میمکم و خون جگر مینوشم
جلوه نخل مرادم نفریبد هرگز
گر همه شعله شود در هوس آغوشم
خسم و فرقت بیبرگی وی سوخت مرا
[...]
منم آن سیل که دریا نکند خاموشم
کوه را کشتی طوفان زده سازد جوشم
از ملامت نکنم شکوه ز بی حوصلگی
سخن تلخ می تلخ بود در گوشم
جوش من لنگر آرام نمی داند چیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.