گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

دامن خرگه برافکن ای بت کشمیر

سرو قباپوش و آفتاب جهانگیر

چهره ی خوب تو رشک لعبت نوشاد

نرگس مستت بلای جادوی کشمیر

نقش جمالت نگارخانه ی مانی

خطّ سیاه تو روزنامه ی تقدیر

ترک پری روی من ندانمت امروز

خاطر صحراست یا عزیمت نخجیر

خطّ کله برشکن گلاله برافشان

بند قبا برگشای و جام طرب گیر

از در خویشم مران که از خم گیسو

حلق دلم بسته ئی بحلقه ی زنجیر

درد و غم چون ز پا فکند چه درمان

کار دلم چون ز دست رفت چه تدبیر

کشتن عشّاق را چه حاجت شمشیر

قصّه ی مشتاق را چه حاجت تقریر

فصل بهاران نه ممکنست خموشی

بلبل شب خیز را ز ناله ی شبگیر

هر که فرو خواند عشق نامه ی خواجو

کرد پر از خون دیده طی طوامیر

 
 
 
منوچهری

شیر دهدشان به پای، مادر آژیر

کودک دیدی کجا به پای خورد شیر؟

مادرشان سرسپید و جمله شده پیر

و ایشان پستان او گرفته به زنجیر

صائب تبریزی

جوشن داودی قلمرو تدبیر

نقش بر آب است پیش ناوک تقدیر

با جگر آفتاب، صبح چه سازد ؟

گرمی دل کم نمی شود به طباشیر

بار نفسها نه ایم چون نی بی مغز

[...]

ایرج میرزا

چند تو را گفتم ای کمال مخور کیر

تا نشوی مبتلا به رنج بواسیر

چون به جوانی تو پند من نشنیدی

رنج بواسیر کش کنون که شدی پیر

کیر بواسیر آورد، همه دانند

[...]

ملک‌الشعرا بهار

باد بیاورد بوی مشک به شبگیر

گوئی بگذشت از آن دو زلف گره گیر

شبگیر ار بگذرد نسیم بر آن زلف

مشک فرازآورد نسیم به شبگیر

دانم تدبیرها بسی به همه کار

[...]

میرزاده عشقی

گرسنه چون شیرم و برهنه چو شمشیر

برهنه‌ای شیر گیر و گرسنه‌ای شیر

برهنه ام دستگیریم نکند کس!

دست نگیرد کسی به برهنه شمشیر

من دم شیرم، ببازیم نگرفتند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از میرزاده عشقی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه