گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خواجوی کرمانی

گل نهالی ببوستان آورد

مرغ را باز در فغان آورد

سخنی بلبل از لبش می گفت

غنچه را آب در دهان آورد

نکهت نفحه ی شمامه ی صبح

مژده ی گل ببوستان آورد

دوستان را نسیم باد صبا

بوی انفاس دوستان آورد

نفس باد صبحدم چو مسیح

با تن خاک مرده جان آورد

هم عفا الله صبا که عاشق را

خبر یار مهربان آورد

درد خواجو بصبر به نشود

زانک با خویش از آن جهان آورد

لیک نومید نیست کاب حیات

از سیاهی برون توان آورد

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

باز غم تاختن چنان آورد

که دل خسته را بجان آورد

خویشتن در دهان مرگ افکند

هر که نام تو بر زبان آورد

زلفت از حد ببرد جور و جفا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه