شمارهٔ ۱۸ - فی المذمة صدرالدین یحیی التمعاچی
صدر دین یحیی تمغاچی که هست
در خری بیمثل و خر طبعی مثل
عالی از وی گشته رایات خطا
نازل از وی گشته آیات زلل
صورت او معنی فسق و فجور
معنی او صورت کذب و دغل
در نفاق از وی سپر بفکنده تیر
در نحوست گشته هندویش زحل
عقرب و آنگاه بادی همچو دلو
ثور و آنگه منقلب همچون جمل
معدن نتن و فسا چون خنفسا
ناکس و کنّاس مانند جعل
زایر مقصوره ی تزویر و زور
دایر مطموره ی جنگ و جدل
در جهالت قاضی شهر مجوس
در ضلالت مفتی کیش هبل
جرعه نوش باده خواران جنون
حلقه گوش پیشکاران امل
وهم او مسّاح صحرای خیال
فهم او ملّاح دریای حیل
فعل معلولش همه محض فساد
اسم مجهولش همه عین علل
از فنای او جهانرا صد فرح
وز بقای او زمانرا صد خلل
شوخ و شاخی راست مانند غنم
باردار و ژاژخا همچون جمل
شکل دیوی کرده بر لوح وجود
نقش او را نقشبندان ازل
سبلتش گندیده از بوی دهان
مقعدش خندیده بر گند بغل
کس دهد تمغا بدست آن بغا
کس بمعمولی سپارد این عمل
ناکسی بر جای آنکس بین که نیست
پیش او یک جو دو عالم را محل
خویش را صدر اجل داند که باد
جای این صدر اجل صدر اجل
گشت سلطانی بسگبانی عوض
شد سلیمانی بشیطانی بدل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا نشست خواجه در گلشن بود
شاید ار ایمن نباشد از اجل
او جعل را ماند از صورت مدام
وانگهی حال جعل بین در مثل
کز نسیم گل بمیرد در زمان
[...]
ای پر آتش داشته پیوسته دل
هر شکایت کان ز ما داری بهل
بار عشق روی ما برجان منه
تا نگردی در غم هجران خجل
چشم راهی میکشم زوتر بیا
[...]
هر دو گون زنبور خوردند از محل
لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
با تو پیوندست ما را از ازل
کی شود پیوندِ روحانی بدل
آدمیّت عاشقی ورزیدن است
هر چه می بینی دگر بل هم اضل
دابة الارض افتد و طیّ السما
[...]
خنده دیو است بیدانش عمل
شحنه شیطان بود مرد جدل
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.