کافی دولت و دین میر ابوبکر که نیست
در جهانت بمعالی و کمالات نظیر
چه دهم شرح مقادیر عطای تو که نیست
با ایادی گفت حاصل کان عشر عشیر
بگشا دست جوانمردی و با همچو منی
فکر امسال بیکباره برون کن ز ضمیر
بلبل طبع من آن به که ببستان سخن
سبق مدح تو تکرار کند گاه صفیر
من همانم که اگر در قلم آرم بیتی
چون قلم سر بنهد بر خط من تیر دبیر
قلعه گیران ضمیرم چو زه آرند کمان
صف گردنکش گردون بشکفاند بتیر
شمسه ی خاطر من چون بدرخشد ز افق
برود آب ز سرچشمه ی خورشید منیر
تو بدین خواجگی و میری خود غرّه مشو
که نه آنم که تصور کنم از خواجه و میر
من که سر پنجه ی شیران بسخن در شکنم
همه دانند که نبود غمم از خرسی پیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به برجستگی و عظمت میر ابوبکر اشاره میکند و تأکید دارد که او در جهان کمالات و فضایل همتایی ندارد. شاعر میگوید که نمیتواند بهخوبی توصیف کند که چه عطایی به او داده شده است و از او میخواهد که دست جوانمردی را بگشاید. او همچنین به این نکته اشاره میکند که احساساتش نمیتواند بهخوبی در مدح او بیان شود. شاعر به قدرت کلام خود و تواناییاش در بیان شعر میبالد و به وضوح بیان میکند که از مقام و منزلت دیگران غره نمیشود، زیرا او خود را از افرادی میداند که همواره به دنبال حقیقت و فضیلت هستند و غم و اندوهی از موقعیت اجتماعی دیگران احساس نمیکند.
هوش مصنوعی: دولت و دین ابوبکر به قدری کافی و بینظیر است که در جهان، هیچگونه برابری با ویژگیها و کمالات او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: چه بگویم دربارهی مقدار بخششهای تو، وقتی که کار تو را نمیتوان با دستهای دیگر توصیف کرد، زیرا آنچه به من میرسد، ناچیز و زیر سایهی بزرگی توست.
هوش مصنوعی: دست خود را به کمک این جوانمردی بگشا و به کسی مثل من کمک کن تا افکار بد امسال را به یکباره از ذهنت بیرون کنی.
هوش مصنوعی: بلبلی که از نظر خلاقیت و بیان احساسات من است، بهتر است در باغ گل به جای مدح و ستایش تو، گاه و بیگاه نغمهای سر بدهد.
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که اگر شعری بنویسم، قلم به اندازهای زیبا مینویسد که انگار تیرکی از دقت و ظرافت در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: در درون من افرادی وجود دارند که مانند تیراندازان قهری عمل میکنند و وقتی که مشکلات و موانع به وجود میآید، چون کمانی که کشیده شده، این انرژی و قدرت میتواند باعث بهبود و شکوفایی در زندگیام شود.
هوش مصنوعی: هنگامی که روشنایی دل من مانند نور خورشید از افق طلوع کند، تمام آبها از سرچشمه روشنی من جریان مییابند.
هوش مصنوعی: به تو میگویم که به مقام و موقعیت خود مغرور نشوی، زیرا من آن کسی نیستم که از مقام و رتبه تو تصور خاصی داشته باشم.
هوش مصنوعی: من با قدرت بیان خود میتوانم همچون شیران زبان بگویم، اما همه میدانند که از زندگی و چالشها دلنگران نیستم، حتی اگر مشکل بزرگی مانند خرس کهنسال در برابر من باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چاکرانت به گه رزم چو خیاطانند
گرچه خیاط نیند، ای ملک کشور گیر
به گز نیزه قد خصم تو میپیمایند
تا ببرند به شمشیر و بدوزند به تیر
بوستان سبز شد و مرغ در آمد به صفیر
ناله مرغ دلارام تر از نغمه زیر
ابر فروردین گویی به جهان آذین بست
که همه باغ پرندست و همه راغ حریر
گه زرهباف شود باد و گهی جوشندوز
[...]
ای خردمند و هنر پیشه و بیدار و بصیر
کیست از خلق به نزدیک تو هشیار، و خطیر
گر خطیر آن بودی کهش دل و بازوی قوی است
شیر بایستی بر خلق جهان جمله امیر
ور به مال اندر بودی هنر و فضل و خطر
[...]
در زمانی بجهان آن دو بگردند دلیر
وز جهانی بزمان آن دو بر آرند دمار
چون نگه کرد بدان دخترکان مادر پیر
سیر بودند یکایک، چه صغیر و چه کبیر
کردشان مادر بستر همه از سبز حریر
نه خورش داد مر آن بچگکان را و نه شیر
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.