شمارهٔ ۲۴ - فی مدح السلطان الاعظم الخان الاعدل الاکرم معزالدنیا و الدین جانی بیگ خان خلّد الله سلطانه
ای ز خاک درگهت خضر آب حیوان یافته
عمر خضر و ملک اسکندر ز یزدان یافته
اختران از نعل شبرنگ تو افسر ساخته
و آسمان از دامن قدرت گریبان یافته
طوق فرمان ترا سلطان این پیروزه طاق
از شرف بر گردن گردون گردان یافته
طبع فیاضت نظر بر کن فکان انداخته
و آفرینش را غریق بحر احسان یافته
هم ز بأست توسن ایام رهوار آمده
هم ز فرمان تو گوی چرخ چوگان آمده
نسر طائر خویشتن را از هوای مجلست
هر شبی پروانه ی شمع شبستان یافته
اطلس نه توی سبز سیم دوز چرخ را
شش جهت در بارگاهت فرش ایوان یافته
طول و عرض و بسطت جاه جهانگیر ترا
مسرع گردون برون از حدّ امکان یافته
هر کجا لطفت چو عیسی دم ز جان بخشی زده
مرده ی صد ساله از باد هوا جان یافته
شاه شرق و غرب جانی ببک سلطان جهان
بر جنابت چرخ را مأمور فرمان یافته
بی زمین بوس حریم حضرتت سیارگان
کار خود چون زلف مه رویان پریشان یافته
آسمان در محطبخت هر غرّه ی فصل ربیع
پرّ را از آتش خورشید بریان یافته
کاسه های سبز زرکار فلک را وقت آش
میزبان همتت بر گوشه ی خوان یافته
روضه ی قدرت که روضانش فرستد باغ خلد
قد سیانش بابی از گلزار رضوان یافته
گاو چنبر شاخ چرخ چنبری را روزگار
بر سر کویت بروز عید قربان یافته
خسرو انجم که شرق و غرب در فرمان اوست
بردرت خود را بزیر پای دربان یافته
فتنه را مانند بیژن در چه افراسیاب
چرخ روئین تن در ایامت بزندان یافته
چون ز مشرق گشته طالع آفتاب عدل تو
کافران تیره خاطر نور ایمان یافته
عقل کو معمار دارالملک دین و دولتست
ملک بدعت را بدوران تو ویران یافته
شمس زرگر آنک اکسیر آیتی در شان اوست
خون لعل از بیم دستت در دل کان یافته
هر چه دشوارست بر مشکل گشایان ضمیر
اهل دانش پیش اقبال تو آسان یافته
ای بفرّ دولتت بلقیس شادروان چرخ
تا ابد زیر نگین ملک سلیمان یافته
بحر اخضر با وجود جود دریا موج تو
شور و غوغا در دل جیحون و عمان یافته
نیر اعظم که سلطان سپهرش می نهند
فتح را در سایه ی چتر تو پنهان یافته
هر که روی بندگی بنهاد بر خاک درت
آسمانش روز و شب در بند خذلان یافته
وانچ مضمونست در طی طوامیر سپهر
تیر منشی خاطرت را مشرف آن یافته
توسن گردون خرام ماه نعلت روز رزم
از تزلزل رخنه در ایوان کیوان یافته
در سر رمح و دماغ خنجرت گردنکشان
قلع اصل خصم و قطع نسل عدوان یافته
و افتاب از انعکاس تیغ مرجان پیکرت
لاجورد چرخ را لعل بدخشان یافته
برتر از نه گنبد گردنده گاه دارو گیر
دور بینان طارمی از گرد میدان یافته
بسکه خون دشمنت بر اوج گشته موج زن
مهر و مه فُلک فلک را غرق طوفان یافته
در صف هیجا کمینه مفردی از لشکرت
رزم رستم را سراسر مکر و دستان یافته
ترک تیرانداز پر دل راز پنجم رزمگاه
چرخ بر آن پیکر و پیکار حیران یافته
هر که سر پیچیده از حکم مطاعت چون کمند
از کمندت صد گره در تار شریان یافته
شهسوار تیز تاز شرق یعنی آفتاب
گاه جولان از هلالت نعل یکران یافته
وز گشاد ناوک اندازان خیلت تیر چرخ
دیده ی سیاره ی را بر نوک پیکان یافته
ای ز داروخانه ی انعام عامت لایزال
دردمندان بلای فاقه درمان یافته
در سرابستان معنی کی شود مانند من
نغمه سازی بلبل آواز و خوش الحان یافته
ساحران گاه مدیحت خامه و طبع مرا
شکل ثعبان و کف موسی عمران یافته
کلک من همچون خضر در ظلمت اسکندری
رانده نامت بر زبان و آب حیوان یافته
با کمال مکرماتت چند بینند اختران
ماه مقصود مرا هر روز نقصان یافته
آن همه محنت که ایوب پریشان حال یافت
بنده را اضعاف آن بنگر ز کرمان یافته
دمبدم روی مزعفر کرده عنّابی ز چشم
وز غباروی زمین چون چشم عمیان یافته
دختران بکر فکرم بین که ایتام منند
باغ رخ شان آب و رنگ از برگ اجفان یافته
دور دور تست و چون من بنده ئی در دور تو
حیف باشد اینهمه آسیب دوران یافته
تا بود قاضی القضاة چرخ یعنی مشتری
از سعادت جای خود بر صدر دیوان یافته
هر مثالی کان ز دیوان قضا یابد نفاد
باد بی توقیع رایت نقش بطلان یافته
نامه ی دوران که تاریخ دوام عمر تست
ز امتداد دول باقیت عنوان یافته
گنج افریدون باستعداد همت باخته
ملک کیخسرو باستمداد پیران یافته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به شکوه و عظمت یک پادشاه اشاره دارد که بر اساس صفات و کرامات او، به قیاس با شخصیتهای بزرگ تاریخ همچون خضر و اسکندر میپردازد. شاعر به بیان ویژگیهای خاص این پادشاه میپردازد که همچون ستارهای در آسمان میدرخشد و قدرت او در جهان بینظیر است. او با تأکید بر عدل و فاضل بودن پادشاه، به تأثیرات مثبت او بر جامعه و مردم اشاره میکند و تصریح میکند که هر کسی که به درگاه او پناه برده، به راحتی و عزت دست یافته است. شاعر با استناد به داستانها و نمادهای مختلف، شکوه پادشاهی را به تصویر میکشد و در نهایت علم و دانایی را در خدمت او قرار میدهد. در کل، شعر نمودی از توصیف عزت و کرامت یک پادشاه مقتدر و عادل است.
هوش مصنوعی: ای کسی که از خاک درگاهت، خضر آب حیات را یافته است، عمر جاودانه خضر و سلطنت اسکندر را از خداوند گرفتهای.
هوش مصنوعی: ستارهها از نعل شبرنگ تو تاج و سرپوش درست کردهاند و آسمان از دامان قدرت تو لباس به تن کرده است.
هوش مصنوعی: طوق فرمان تو، ای سلطان، به مانند تکیهگاهی است که به خاطر عظمت و شان تو بر گردن آسمانها قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: روح بخت و خوشدلی خود را آزاد کن، چونکه آفرینش را در دریای مهربانی و generosity غوطهور کردهای.
هوش مصنوعی: ایام همچون اسبی چموش به حرکت درآمده و به خاطر فرمان تو، چرخ گردونه بازی نیز به راه افتاده است.
هوش مصنوعی: هر شب در هوای مجلسی که هستی، احساس میکنم که جانم مانند پروانهای است که به دور شمع در حال گردش است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و شکوه یک محیط اشاره میکند که در آن مانند یک اطلس زیبا و نفیس، فضاهای مختلف به هم پیوستهاند. این فضا با رنگ سبز و جلوههای زیبا، به نوعی به بارگاه یا مکانی با وقار و عزت تبدیل شده است که دارای شش جهت است و به نوعی فرش زیبایی در آنجا گسترده شده است.
هوش مصنوعی: توانایی و وجود تو در دنیا به حدی گسترده و وسیع است که به نظر میرسد حوادث و تغییرات زمان از محدوده امکان فراتر رفته و تو را به سوی عظمت و بزرگی میکشاند.
هوش مصنوعی: هر کجا که محبت تو باشد، مانند عیسی که جان میبخشد، مردهای که صد سال از عمرش گذشته، از وزش بادی به زندگی بازمیگردد.
هوش مصنوعی: سلطنت شرق و غرب در دست توست و تو فرمانروای جهانی. چرخ هستی به خاطر تو ماموریت یافته و در خدمت توست.
هوش مصنوعی: بدون اینکه بر زمین تو سر برسم، سیارات در کار خود مانند موهای پریشان زیبای تو سردرگم و نا مرتب شدهاند.
هوش مصنوعی: در آسمان، هر روز بهار با گرمای آفتاب سوخته و داغ میدرخشد.
هوش مصنوعی: کاسههای سبز رنگی که نشاندهنده زحمت و هنر آسمان هستند، در میانهی سفرهی آش، در حالی که میزبان تلاش و کوشش خود را به نمایش گذاشته، قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: باغی که پر از زیبایی و نعمت است، از دل قدرت و توانمندی برآمده و به خاطر قد و قامت زیبا و باطراوت آن، دری از گلزار بهشت را به ما نشان میدهد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در روز عید قربان، سرنوشت و زمانه سفری پر از تحولات را در زندگیات به ارمغان آورده و به نوعی این تغییرات، مانند گوزنی که در چرخشهایش در حال حرکت است، به سمت تو آمدهاند.
هوش مصنوعی: خسرو آسمانها که شرق و غرب زیر اختیار اوست، برادر خود را در زیر پای دربان دیده است.
هوش مصنوعی: فتنه را مانند بیژن در دل افراسیاب، در روزگاران گذشته در چرخ خدایان به دام افتاده است.
هوش مصنوعی: زمانی که آفتاب عدالت تو از شرق طلوع کرد، کافران که دلهایشان تاریک بود، نور ایمان را دریافت کردند.
هوش مصنوعی: عقل به عنوان سازنده و پایهگذار دین و حکومت محسوب میشود، اما در دوران تو، بدعتها و چیزیهایی که با اصول دین مغایرت دارند، به روشنی ویران و پایمال شدهاند.
هوش مصنوعی: شمس زرگر، آن کسی است که به عنوان یک طلاشناس شناخته میشود و در کارش مانند اکسیر (مایع شفا بخش) عمل میکند. او بهقدری باارزش و خاص است که خون لعل (جواهر قرمز) از ترس دست تو به قلب او رفته و خودش را در دل کان (محل استخراج جواهرات) یافته است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که برای دیگران دشوار است، برای کسانی که به حل مشکلات عادت دارند و اهل دانش هستند، آسان به نظر میآید و آنها در برابر دشواریها موفقیت بیشتری دارند.
هوش مصنوعی: ای دولت تو، مانند بلقیس، همیشه شاد و پایدار باش، زیرا چرخ سرنوشت تا همیشه زیر فرمان پادشاهی سلیمان قرار دارد.
هوش مصنوعی: دریای سبز با وجود بخشندگی دریا، خود موجی از هیجان و شور و شعف در دل جیحون و عمان به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: سلطان بزرگ که مقامش در آسمانهاست، پیروزی را در سایهی حمایت و زیر چتر تو پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که با تواضع و بندگی خود را در برابر درگاه تو قرار دهد، در هر لحظه از روز و شب تحت سرپرستی و لطف تو خواهد بود و از یاری و حمایت تو بهرهمند خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر آنچه که در طول زمان و در آسمان به وقوع میپیوندد، ذاتی از خاطره تو را به خود مشغول کرده است.
هوش مصنوعی: اسب تندرو ستارهها، با شتاب به سمت تو میآید و با درخشش روز جنگ، بهطور آشکاری در فضایی که پر از تزلزل و آسیب است، حضور دارد.
هوش مصنوعی: در سنان نیز برتیز و در تیغ خنجر، گردنکشان دشمنان را از بین برده، ریشههای کینه و خصومت را قطع کردهای.
هوش مصنوعی: آفتاب از درخشش تیغ مرجانی، رنگ لاجوردی آسمان را به لعل بدخشان تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: بالاتر از نه گنبد، که نماد آسمان است، تو میتوانی به دقت بیشتری به جهان نگاه کنی و حقیقتها را از میان اشیا و صحنهها پیدا کنی.
هوش مصنوعی: به قدری خون دشمن تو در اوج وجود دارد که مانند موجی عظیم، مهر و ماه را تحت تاثیر قرار داده و تمام آسمان را به طوفانی غرق کرده است.
هوش مصنوعی: در میان لشکرها، فردی جسور و دلیر مانند رستم را میبینم که به خوبی میتواند از زیرکی و ترفندها بهره ببرد.
هوش مصنوعی: عاشق شجاعی در میدان جنگ با راز و رمزهای خاص، آشفته و حیران نسبت به آن جسد و نبردی که در پیش دارد، میباشد.
هوش مصنوعی: هر کس از فرمان تو سرپیچی کند، مثل این است که در کمند تو گرفتار شده و در تار و پود زندگیاش صدها مشکل و گره ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: سوارکاری بزرگ و چابک در سمت شرق به معنی آفتاب است که در زمان طلوع، از روی هلالی که به شکل نعل اسب است، به جلو میآید.
هوش مصنوعی: برای کسانی که تیر و کمان میزنند، از میان دستان گشوده، ستارهای در آسمان به مانند تیرِ نازکی به سرشاخه چوب رسته و پدیدار میشود.
هوش مصنوعی: ای داروخانه ی بخشش، همیشه دردمندان از فقر و تنگدستی درمان می یابند.
هوش مصنوعی: در دنیای خیالی و توهمی که مثل سراب است، آیا کسی میتواند مانند من موقعیت صدا و نغمهسازری بلبل را تجربه کند که آوازها و آهنگهای زیبا را یافته است؟
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، شاعران به زیبایی و هنرمندی من اشاره میکنند و به مقامات و استعدادهای من به شکلهای گوناگون، مانند ثعبان و عصای موسی، اشاره میکنند.
هوش مصنوعی: قلم من مانند خضر، در تاریکیهای اسکندری، نام تو را بر زبان دارد و از آب حیات بهرهمند شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر بزرگواریهایت، ستارهها نمیتوانند موفقیتهایم را ببینند، چرا که هر روز و هر لحظه از آرزوهایم کم میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که در کرمان زندگی میکند، در مقایسه با مشکلات و دردهایی که ایوب متحمل شد، باید سختیهای بسیار بیشتری را تحمل کند.
هوش مصنوعی: هر لحظه بر روی گلهای زعفران، رنگی مانند عناب از چشمانم میریزد و از غباری که بر روی زمین نشسته، مثل چشمان کورها میاندیشم.
هوش مصنوعی: دختران باکره در افکار من مانند یتیمان هستند، زیبایی چهره آنها همانند رنگ و لعابی است که از برگهای چشمانشان برمیآید.
هوش مصنوعی: این موضوع حول و حوش تو میچرخد و من که بندهای هستم، با این حال، چه آسیبی از زمان متحمل شدهام، واقعا تأسفآور است.
هوش مصنوعی: به محض اینکه قاضی القضاة وجود داشت، چرخ فلک یا سیاره مشتری بر اثر خوشبینی و خوششانسی، در جایگاه رفیع و مهمی قرار گرفت.
هوش مصنوعی: هر مثالی که از تصمیمات حتمی خداوند به وجود بیاید، باید به صورت ناگهانی و بدون علامت خاصی به عدم اعتبار خود پی ببرد.
هوش مصنوعی: نامهی زمان، که تاریخ زندگی توست، از ادامهی حکومتهای باقیمانده نشانه گرفته است.
هوش مصنوعی: افریدون با تلاش و کوشش خود گنجی را به دست آورد، در حالی که کیخسرو با کمک و یاری پیران و داناها به پادشاهی رسید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوبهار و آفتابی ای مبارک پادشاه
نوبهار ملک و دین و آفتاب تخت و گاه
جز تو در عالم ندیدم نوبهاری با قبا
جز تو در گیتی ندیدم آفتابی با کلاه
دادْ دادن رسم توست و دادْدِه بِه شهریار
[...]
ای سپاه آرای سلطان جهان آرام شاه
کامرانی بر عدو فرمانروائی بر سپاه
تا سپاه است و جهانرا این و آنرا جز تو نیست
نی سپاه آرای سلطان نی جهان آرام شاه
آفتاب و سایه ای در ملک و گیتی ملک تست
[...]
مژده دولت را که باز آمد سوی اقلیم جاه
صاحب صاحبقران، در سایه ظل اله
بر سپهر افکنده سایه، در جهان گسترده عدل
هم جهانش زیر دست و هم سپهرش زیر گاه
آصف جمشید دین، جمشید شادروان فضل
[...]
باد میمون نهضت رایات شاه دین پناه
آنکه بر خلقش بحق کردست ایزد پادشاه
شاه دین پرور نظام دولت و ملت کز اوست
سربلند و پای برجا در جهان دیهیم و گاه
و آنکه شاه اختران دربندگی او کمر
[...]
میکنم در حال دین و حالت دنیا نگاه
دین و دنیا را به غایت حال میبینم تباه
این چه آتش بود و دود دل که از تاثیر آن
چون سواد دیدگان شد خانه مردم سیاه
من نمیدانم چه بازی باخت استاد اجل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.