گنجور

 
خاقانی

ز آل غانم اگرچه نفعی نیست

باری آسوده‌اند عالمیان

وای بر عالم ار فکندی حق

کار عالم به دست غانمیان

وقت آن کز نسب نهد خود را

از ملایک نهد نه ز آدمیان

اول از شیر سرخ لاف زند

پس درآید سگ سیه ز میان