گنجور

 
خاقانی

گر نه تو ای زود سیر تشنهٔ خون منی

با من دیرینه دوست چند کنی دشمنی

هست یقینم که من مهر تو را نگسلم

نیست دُرُستم که تو عهد مرا نشکنی

در طلب خون من قاعده‌ها می‌نهی

در ره امید من قافله‌ها می‌زنی

بر پی دونان شوی از سر دون همتی

باز مرا ذم کنی از سر تردامنی

دست به شاخ جفا از پی آن بُردی‌اَم

تا رگ عمر مرا بیخ ز بن برکنی

گر نه مستمند دشمن خاقانیم

بهر چه گفتنم که تو دوست عزیز منی

 
 
 
ربات تلگرامی عود
مولانا

روی من از روی تو دارد صد روشنی

جان من از جان تو یابد صد ایمنی

آهن هستی من صیقل عشقش چو یافت

آینه کون شد رفت از او آهنی

مرغ دلم می‌طپید هیچ سکونی نداشت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
قاآنی

عقلی در زیرکی خلدی در ایمنی

دهری در کین‌کشی چرخی در دشمنی

خاکی در احتمال آبی در روشنی

بادی در سرکشی ناری در توسنی

غروی اصفهانی

قبلۀ اهل یقین حل بوادی منی

کعبۀ اسلام و دین یافته اقصی المنی

کیست جز آن نازنین نغمه سرای «أنا»

نیست جز آنمه جبین رواق بزم دنی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه