گنجور

 
خاقانی

هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری

یا راست‌تر ز قد تو باشد صنوبری

یا داشت خوبتر ز تو معشوق، عاشقی

یا زاد شوخ‌تر ز تو فرزند، مادری

گر بگذرم به کوی تو روزی هزار بار

بینم نشسته بر سر کویت مجاوری

یا دست بر دلی ز تو یا پای در گلی

یا باد در کفی ز تو یا خاک بر سری

کردی ز بیدلی تو مرا در جهان سمر

نی بی‌دلی است چون من و نی چون تو دلبری

نی چون من است در همه عالم ستم‌کشی

نی چون تو هست در همه گیتی ستم‌گری

پران شود ز زیر کله زاغ زلف تو

تا بر پرد ز بر دل من چون کبوتری

زان زلف عنبرینت رخم چنبری شود

تا پشت من خمیده شود همچو چنبری

گفتی چرا کشی سر زلف معنبرم

گویم که سازمش ز دل خویش مجمری

گوئی که شکر منت آید به آرزو

گویم حدیث در دهنت باد شکری

 
 
 
گلها برای اندروید
فرخی سیستانی

ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری

تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری

این روز و شب گریستن زاروار چیست

نه چون منی غریب و غم عشق برسری

بر حال من گری که بباید گریستن

[...]

منوچهری

برگ گل سپید به مانند عبقری

برگ گل دو رنگ به کردار جعفری

برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری

چون روی دلربای من، آن ماه سعتری

قطران تبریزی

پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری

کافور بر گرفت ز که باد عنبری

از گل زمین شده چو تذروان هندوی

وز ابر آسمان چو پلنگان بربری

از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان

[...]

مسعود سعد سلمان

ای فال گیر کودک فالم ز روی تو

با روشنایی مه و با سعد مشتری

هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور

پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری

دارند صورت پری اندر بلور و تو

[...]

ابوالفرج رونی

ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری

ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری

در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان

بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری

اقبال را به همت بهتر طلیعه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه