جانا ز پی وصال چون گشت کنون
آمیزش ما ز ناخن و گوشت فزون
چون رک همه مغز استخوانم خون باد
گر با تو چو موی نایم از پوست برون
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
جانا ز پی وصال چون گشت کنون
آمیزش ما ز ناخن و گوشت فزون
چون رک همه مغز استخوانم خون باد
گر با تو چو موی نایم از پوست برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شدت عشق و وابستگی خود به محبوب سخن میگوید. او بیان میکند که رابطهی آنها به حدی عمیق و نزدیک است که پیوندشان فراتر از گوشت و پوست است. احساس او به قدری قوی و عمیق است که تمام وجودش تحت تأثیر این عشق قرار گرفته و جانش در این وصال پرشور غوطهور است. شاعر به تصویرسازی از حالتی میپردازد که حتی اگر از هم جدا شوند، ارتباط عاطفی و روحیشان همچنان پابرجا و قوی خواهد بود.
هوش مصنوعی: عزیزم، چون به دنبال وصالت هستم، اکنون ارتباط ما چنان نزدیک است که مانند پیوندی است از ناخن و گوشت که جداییناپذیرند.
هوش مصنوعی: وقتی تمام وجودم به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد، گویی که خون در رگانم به جوش میآید. اگر با تو باشم، مانند موی نای در هم آمیخته و از پوست جدا میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دارم ز جفای فلک آینه گون
وز گردش این سپهر خس پرور دون
از دیده رخی همچو پیاله همه اشک
وز سینه دلی همچو صراحی همه خون
یک بوسه بدادی بمن ای بت افزون
تا دل بردی ز من بدستان و فسون
گر آنکه همی جان طلبی بوسه بیار
کاتش زآهن بآهن آید بیرون
نازید به گرز گاوسار افریدون
در دست تو گرز شیر سارست کنون
از تو فرق است تا به افْریدون چون
چونانکه ز شیر شرزه تا گاوِ زبون
دلها همه آب گشت و جانها همه خون
تا چیست حقیقت از پس پرده و چون
ای بر علمت خرد رد و گردون دون
از تو دو جهان پر و تو از هر دو برون
ای گنده دهان چو شیر و چون گرگ حرون
چون خرس کریه شخص و چون خوک نگون
چون بوزنه سخره و چو کفتار زبون
چون گربه دهن دریده و چون سگ دون
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.