تا با لب تو لبم هم دآواز نشد
وندر ره وصل با تو دمساز نشد
اگر گریه دو چشم من فراهم نامد
وز خنده دهان من زهم باز نششد
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
تا با لب تو لبم هم دآواز نشد
وندر ره وصل با تو دمساز نشد
اگر گریه دو چشم من فراهم نامد
وز خنده دهان من زهم باز نششد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساساتی ناخوشایند و دلشکستگی خود میپردازد. او میگوید که نتوانسته با لبان محبوبش همخوانی و همآوایی کند و در مسیر رسیدن به او نتوانسته به آرامش برسد. همچنین، اگرچه چشمش برای گریه آماده است، اما دهانش برای خندیدن باز نمیشود. این بیان نشاندهنده یأس و عدم تحقق آرزوهای عاشقانه است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که لبانم با لبهای تو هماهنگ نشود و در مسیر وصال تو همنوا نشوم، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
هوش مصنوعی: اگر چشمانم نتوانند گریه کنند و لبهایم هم نتوانند بخندند، چه فایدهای دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
افسوس که نامهٔ جوانی طی شد،
وان تازهبهار زندگانی دی شد؛
حالی که ورا نام جوانی گفتند،
معلوم نشد که او کیْ آمد، کیْ شد!
نفسیست مرا که تشنگیش ار بکشد
شربت ز کف حور بمنت نچشد
من چشم سیه دوست ازان دارم کو
بهر سیهی ز سرمه منت نکشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.