بدرگاه خواجه شدم دی سوار
بدان تا ز دیدار او برخوردم
ز بهر عمارت بدان پیشگاه
یکی تودة خاک آمد برم
دو سه توبره کاه در پیش او
که شایستی ار بودی آن بر سرم
به لفظی که دانند آنرا خران
همی گفت در زیر لب استرم
چه بودی گر این خاک من بودمی
من آن بخت نیک از کجا آوردم
از این خاکم اندر دهان آمد آب
سزد گر دگر خاک را نسپرم
از این پس تو بر خاک ره می نشین
که آن بهتر از لاشۀ لاغرم
که هم آب و هم کاه دارد ببر
من از دور باد هوا می خورم
برو خواجه را از زبانم بگوی
که ای چشمۀ جود و کان کرم
مرا نیز از کاه پر کن شکم
که آخر نه از خاک ره کمترم
رسولم ز استر بنزدیک تو
ادا کردم و دردسر می برم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گویا نویسنده به درگاه خواجهای بزرگ و محترم آمده و از او درخواست کمک دارد. او به تصویر خاک و کاههایی که در پیشگاه خواجه است، اشاره میکند و از سر دور افتادگی و فقر خود شکایت میکند. شاعر میگوید که اگر آن خاک از او بود، بخت بهتری داشت و به نوعی احساس میکند که از نظر وضعیت اجتماعی و مالی در مقایسه با خاک و کاه، پایینتر است. او از خواجه درخواست میکند که به او رحم کند و شکمش را از نعمتها پر کند، زیرا او نیز حق داشتن غنا را دارد. در نهایت، شاعر به خواجه پیام میدهد که او به عنوان فرستادهی استر به نزد او آمده و دردهای خود را به او منتقل کرده است.
هوش مصنوعی: دیروز به حضور بزرگوار رفتم تا از دیدار او بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: من برای آبادانی و زیبایی آن مکان، تودهای از خاک را به آنجا آوردم.
هوش مصنوعی: در جلوی او دو یا سه توبره کاه قرار دارد که اگر شایسته بود، باید آن را بر سر من میگذاشت.
هوش مصنوعی: به زبانی که حتی خران هم آن را میدانند، من در زیر لب سخن میگویم.
هوش مصنوعی: اگر این خاک و سرزمین از آن من بود، آیا بخت خوب و خوش اقبالی که دارم را از کجا به دست آورده بودم؟
هوش مصنوعی: من از این خاک هستم و در لحظهای آب به دهانم میآید، پس اگر خاک دیگری را واگذار کنم، حق دارم.
هوش مصنوعی: از این به بعد تو بر زمین بنشین، چرا که نشستن روی این خاک بهتر از آن است که من به حالت خستگی و بیرمق بیفتم.
هوش مصنوعی: ببر مرا به جایی که هم آب باشد و هم کاه، من از دور از وزش باد لذت میبرم.
هوش مصنوعی: برو به خواجه بگو که تو منبع بخشش و کمالی.
هوش مصنوعی: مرا هم پر کن از کاه تا شکمم پر شود، چرا که من نیز از خاک کمتر نیستم.
هوش مصنوعی: پیامبر من به نزد تو آمد و من سختیها و مشکلاتی را تحمل کردهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو جوی روان از دهانش ز خلم
دو خرمن زده بر دو چشمش ز خیم
از ابر اندر آمد به هنگام نم
جهان شد به کردار باغ ارم
سپه پهلوان بود با شاه جم
بخّم اندرون شاد و خرّم ببم
به یک جای بودند هر دو به هم
که این ابن عم بود و آن بنت عم
اگر کار بوده است و رفته قلم
چرا خورد باید به بیهوده غم؟
وگر ناید از تو نه نیک و نه بد
روا نیست بر تو نه مدح و نه ذم
عقوبت محال است اگر بتپرست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.