چون شمع برافروختی از باده کشیدن
گلها بتوان زآتش رخسار تو چیدن
بر شهد لب یارزدم دستی و چون شمع
گردیدم غذایم سر انگشت مکیدن
در دیدهٔ حیرت زدگان یه نباشد
از خانهٔ بی سقف که دیده است چکیدن
غم نیست ز بی بال و پری طائر دل را
بی بهره نماند اگر از فیض طپیدن
بر عاشق دل خسته ندانسته نگاهش
صدبار فدای سر دانسته ندیدن
بر رقت دل فیض تواضع بفزاید
در گریه شود شمع ز بالای خمیدن
بر گرد خود از جوش حیا تار نگه را
چون پیله بود چشم تو در کار تنیدن
چیزی که شنیدیم، چو دیدیم، ندیدیم!
زان صلح نمودیم ز دیدن به شنیدن
خود را اگر امشب به لب او نرساند
محروم بماناد می از فیض رسیدن
جویا ز نزاکت شده چون برگ گل از بس
بگداخته لعل شکرینش به مکیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان زیباییها و جذابیتهای عشق و معشوق میپردازد. شاعر از شمعی که روشن شده سخن میگوید و میگوید که باده نوشیدن و چیدن گلها از آتش زیبایی معشوق امکانپذیر است. او به تصویری از عشق و عطش خود اشاره میکند که چگونه به لب یار نزدیک شده ولی به جای آن، تنها مشغول مکیدن سرانگشتش میشود. شاعر از حیرت و شگفتی در چشمان عاشقان و غم بال و پر نداشتن پرنده دلش سخن میگوید و میافزاید که اگر دل عاشق به نگاهی از معشوق نایل نشود، از فیض عشق محروم میماند. در پایان نیز به لطافت و ظرافت عشق اشاره میکند که به مانند پیلهای از حیا در حال تنیدن است و بر جستجو و خواسته عشق تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: وقتی که تو همچون شمع شعلهور شدی و زیباییات را به نمایش گذاشتی، از تماشای زیباییات میتوان مانند چیدن گلها از آتش رخسار تو لذت برد.
هوش مصنوعی: به لبهای شیرین محبوبم دست زدم و از شدت لذت مانند شمع ذوب شدم، و غذایی که خوردم همان انگشت خودم بود که میمکیدم.
هوش مصنوعی: در چشم افرادی که حیرت زدهاند، هیچ چیزی از خانهای که سقف ندارد، کمتر از بارانی که میچکد نیست.
هوش مصنوعی: غم نداشته باش، حتی اگر دل شبیه پرندهای بدون بال و پر باشد، باز هم از نعمت تپش و زندگی محروم نمیماند.
هوش مصنوعی: عاشق دل شکسته وقتی به معشوق نگاه میکند، هر بار در دلش جانش را فدای او میکند، حتی اگر او خود را نادیده بگیرد.
هوش مصنوعی: وقتی دل احساس لطافت و نرمی میکند، humble کردن خودش باعث میشود که بیشتر اشک بریزد؛ مثل شمعی که از بالای خود خم میشود و ذوب میشود.
هوش مصنوعی: نگاه تو مانند پیلهای است که در حال بافتن است و از حرارت حیا میچرخد.
هوش مصنوعی: آنچه را که شنیده بودیم، وقتی دیدیم، به واقعیت رسیدیم، اما گویا آن را ندیدیم! از این رو، به خاطر این تجربه، تصمیم به صلح گرفتیم و به جای مشاهده، به شنیدن اکتفا کردیم.
هوش مصنوعی: اگر شخص نتواند امشب به لب محبوبش برسد، از نعمت نوشیدنی و لذت ارتباط محروم خواهد ماند.
هوش مصنوعی: از لطافت و نازکی مانند برگ گل، پرسش میکند، چرا که به شدت مشتاق و هوسانگیز است و به خاطر زیبایی و شیرینی لبهایش همیشه در حال مکیدن و دلداده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از یار بریدن بسزا وار گزیدن
مستم ز بنفشه بسمن برگ گزیدن
چون سیم کشیده شده مویم بجوانی
از راز نهان کردن و اندیشه کشیدن
از بسکه سخندانم هر گونه بگویم
[...]
جانا ز لب آموز کنون بنده خریدن
کز زلف بیاموختهای پرده دریدن
فریادرس او را که به دام تو درافتاد
یا نیست ترامذهب فریاد رسیدن
ما صبر گزیدیم به دام تو که در دام
[...]
با روی تو کفر است به معنی نگریدن
یا باغ صفا را به یکی تره خریدن
با پر تو مرغان ضمیر دل ما را
در جنت فردوس حرام است پریدن
اندر فلک عشق هر آن مه که بتابد
[...]
گر باز میسّر شودم رویِ تو دیدن
جان پیش کشم تا به کی از جور کشیدن
طاقت برسیدهست ز طوفانِ فراقم
فریاد ز من وز تو به فریاد رسیدن
بر من چه ملامت اگرم طاقتِ آن نیست
[...]
امروز درین شهر هر آن دل که شود گم
در حلقه گیسوی تو باید طلبیدن
چون سرو ثبات قدمی گیر که رشته ست
چون بلبل ازین شاخ بدان شاخ پریدن
باید قدمی بر سر هستی زدن اوّل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.