عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ام
نی به ناخن می کند شیر ژیان را بیشه ام
من که از طفلی نمک پروردهٔ درد توام
همچو سرو آه در دلهاست محکم ریشه ام
فکرم از یاد میان یار نازک گشته است
برنتابد نشتر دخلی رگ اندیشه ام
عار دارد سعی فرهادیم از صورت کشی
خوردهٔ جانست پنداری شرار تیشه ام
هیچ کم نبود می لعلی زلعل آبدار
می زند پهلو به سنگ خاره جویا شیشه ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و احساسات عمیق شاعر درباره عشق و رنجهای ناشی از آن میپردازد. شاعر از مشکلاتی که عشق برای او به وجود آورده سخن میگوید و از دل غمگین خود یاد میکند. او اشاره به این دارد که عشق، عمق و ریشهای محکم در وجودش دارد و از سنین طفولیت با درد عشق آشنا شده است. همچنین، شاعر به تلاشهای بیثمرش در راه عشق و نشانههای درد و رنجش که به خاطر این عشق وارد زندگیاش شده، اشاره میکند. در نهایت، شاعر زیبایی و لذتهای عشق را نیز به تصویر میکشد، حتی اگر با درد و سختی همراه باشد.
هوش مصنوعی: عشق در محافظت است و دل من پر از غم است، نه اینکه با ناخن بشکنم، بلکه مانند شیر در جنگل میباشم.
هوش مصنوعی: من از کودکی به خاطر غم تو پرورش یافتهام و مانند درخت سروی هستم که در دلها ریشهای عمیق دارد.
هوش مصنوعی: فکرم به خاطر یاد آن محبوب به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و تاب تحمل درد و رنجی را که در دل دارم، ندارد.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و تلاشهایی که برای محبوبم کردهام، شرمی بر خود احساس میکنم؛ زیرا فکر میکنم آتش عشق من به مانند تیشهای است که جانم را میسوزاند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و جذابیت میپردازد و بیان میکند که شراب خوشرنگ و گوارا، اثری قوی و تاثیرگذار بر احساسات دارد. او همچنین به چالش و تنشهایی که در دل وجود دارد اشاره میکند؛ مانند برخورد با سنگی سخت و خشن. شاعر در جستجوی شیشهای از این شراب است که بوی لطافت و شیرینی را برآورده کند. در واقع، او در پی آرامش و لذتی است که به دور از سختیها باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آسمان نیلگون را سبز کرد اندیشهام
بیستون کان زمرد شد زآب تیشهام
غوطه در خون زد سپهر از ناخن اندیشهام
بیستون یک دانه یاقوت شد از تیشهام
داغ جانسوزی بود هر نقطهای از کلک من
[...]
بس که خو کردست با کلفت دل غم پیشه ام
سنگ می گردد اگر ریزند می در شیشه ام
برقم و بر خرمن اهل ستم دارم گذر
هر کجا خار مغیلان است باشد بیشه ام
نخل سبزم از کدامین جوی آبم داده اند
[...]
بسکه نیرنگت قدح چیدهست در اندیشهام
میکند طاووس فریاد از شکست شیشهام
تخم عجزم در زمین ناامیدی کشتهاند
ناله میبالد به رنگ تار ساز از ریشهام
یک نفس در سینهام بیشور سودای تو نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.