افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم
مجنون تو لیلی وش و دیوانهٔ خویشم
از روز سیه اهل هنر شکوه ندارد
یاقوت صفت شمع طربخانهٔ خویشم
از آتش سودای تو چون کرم شب افروز
هر شام چراغ خود و پروانهٔ خویشم
بگذشت چو گل موج طربناکی ام از سر
طوفانی ترخندهٔ مستانهٔ خویشم
حال دلم از من ز چه پرسی که چو جویا
عمریست که یار تو و بیگانهٔ خویشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق عمیق و شدید خود سخن میگوید و خود را به یک پروانه تشبیه میکند که برای معشوقش میسوزد. او بیان میکند که با وجود درد و رنجی که از عشق میکشد، همچنان به عشق خود ادامه میدهد و نمیتواند از آن جدا شود. شاعر در مورد وضعیت روحی و هنریاش میگوید که در عالم هنر هیچ جایی برای شکوه ندارد و خودش را شمع طربخانه میداند. در نهایت، او به وضعیت دلش اشاره میکند و میگوید که عمری را در عشق یارش گذرانده و حالا دیگر به بیگانگی با خود عادت کرده است.
هوش مصنوعی: عشق من به شدت شعلهور است و به شمعی شبیهام که پروانهاش هستم. تو لیلایی زیبا هستی و من دیوانه و مجنون تو هستم.
هوش مصنوعی: در روزهای سخت و بد، هنرمندان از حال خود شکایت نمیکنند، مانند یاقوتی که در شمعی در خانه شادی میدرخشد.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو مانند یک کرم شبتاب هر شب روشناییام را با چراغ خود میسازم و مانند یک پروانه در اطراف آن میچرخم.
هوش مصنوعی: گذشتن من مانند گلی است که در حال نواختن موسیقی شاداب و سرمستکنندهای، تحت تأثیر طوفانی شدید و خندهای مستانه قرار دارد.
هوش مصنوعی: دل من حال خوشی ندارد و نیازی نیست از من بپرسی چرا؛ زیرا سالهاست که تنها یار تو هستم و از خودم بیخبرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیخود ز نوای دل دیوانه خویشم
ساقی و می و مطرب و میخانه خویشم
شد خوبی گفتار ز کردار حجابم
درخواب ز شیرینی افسانه خویشم
زان روز که گردیده ام از خانه بدوشان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.