گنجور

 
جویای تبریزی

ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم

دل داده و جان باخته اش از دل و جانیم

از سیل سرابست خطر خانهٔ ما را

چون نقش قدم پر حذر از ریگ روانیم

در انجمن هرزه در ایان سبک مغز

چون گل ز ادب گوش ولی گوش گرانیم

رفتند عزیزان و چو نقش پی سالک

ما خاک نشین از پی آن راه روانیم

رفتیم به بال نگه از خویش چو شبنم

تا بر رخ خورشید مثالش نگرانیم

هرگز سر تسلیم ز فتراک نپیچیم

ما حلقه بگوشان خم زلف بتانیم

در بند گرفتاری دلهاست شب و روز

ما بنده آزادی آن سرو روانیم

در روز مجویید ز جویا سخن عشق

شبها همه شب شمع صفت چرب زبانیم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سنایی

ما قد ترا بنده‌تر از سرو روانیم

ما خد ترا سغبه‌تر از عقل و روانیم

بی روی تو لب خشک‌تر از پیکر تیریم

با موی تو دل تیره‌تر از نقش کمانیم

بیرون ز رخ و زلف تو ما قبله نداریم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مولانا

بشکن قدح باده که امروز چنانیم

کز توبه شکستن سر توبه شکنانیم

گر باده فنا گشت فنا باده ما بس

ما نیک بدانیم گر این رنگ ندانیم

باده ز فنا دارد آن چیز که دارد

[...]

خواجوی کرمانی

ما جرعه چشانیم ولی خضرو شانیم

ما راه نشینیم ولی شاه نشانیم

ما صید حریم حرم کعبه قدسیم

ما راهبر بادیه ی عالم جانیم

ما بلبل خوش نغمه ی باغ ملکوتیم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

ما مرشد عشاق خرابات جهانیم

ساقی سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

تو از همدانی ولیکن همه دان نه

از ما شنو ای دوست که سر همه دانیم

تو عالم یک حرفی ما عالم عالم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
اسیری لاهیجی

ما رند خراباتی بی نام و نشانیم

صد خرمن ناموس بیک جو نستانیم

ما را بکتابی نبود حاجت ازآن رو

کاسرار جهان از ورق روی تو خوانیم

دیدیم ز ذرات جهان عکس جمالت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه