نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار کار
همچو آن بلبل که نالان است در گلزار زار
آه کامشب مانع نظاره شد در بزم وصل
پردهٔ چشم از غبار خاطرم دیواروار
شور دارد شوخی و بیتابی و ناز و نیاز
خاصه عشق ساده لوح ار باشد و عیار یار
بی گل رویی نگه در دیده سنگینی کند
بی می صافست هر دل ابر گوهر بار بار
ساغر صهبا به رنگ گل بخندد قاه قاه
شیشهٔ می هر قدر گرید به محفل زار زار
شرح پیچ و تاب زلفش گر نویسد خامه ام
می نماید دور ازو در دیده ام طومار مار
بی تکلف ته قدم در محفلم جویا که هست
می مهیا و مغنی حاضر و تیار یار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس تنهایی و شوق عشق میگوید. او به دنبال کسی است که در محفل شادی و بزم حضور داشته باشد، اما غم و دوری او مانع لذت بردن از وصل میشود. شاعر عشق را به بلبل تشبیه میکند که در باغ غمناک مینالد و به بیخبری و سادگی یار اشاره میکند. در اینجا، نبود گل روی محبوب سبب سنگینی دل میشود و شب طراحی پیچیدگیها و زیباییهای عشق را به تصویر میکشد. شاعر همچنین به شوق و ذوق در محفل اشاره کرده و از محافل شاد یاد میکند که همیشه پر از نوشیدنی و موسیقی است. در نهایت، او از یار مورد نظر خود میخواهد تا به جمع آنها بیاید و از زیباییها و شادیها لذت ببرد.
هوش مصنوعی: جز صدای ناله و زاری از من در محفل آن مکار نیست، همچون بلبل که در باغی پر از گل، با دل شکسته نوحهخوانی میکند.
هوش مصنوعی: امشب نمیتوانم به معشوق نگاه کنم، زیرا یادهایی که در ذهنم دارم، مانند دیواری مانع از دیدن و لذت بردن از لحظات شیرین وصال شدهاند.
هوش مصنوعی: شور و هیجان خاصی در شوخی و بی قراری و ناز و نیاز وجود دارد، به ویژه وقتی که عشق از نوع ساده و بیپرده باشد و یاری هم برایش معیاری داشته باشد.
هوش مصنوعی: بدون حضور گل، نگاه سنگینی در چشمها ایجاد میکند. هر دلی که خالی از شراب است، مانند ابرهایی است که مروارید باران میبارند.
هوش مصنوعی: جام پر از شراب به رنگ گل، با صدای خندهای بلند میخندد. هرچقدر که شیشهٔ می در محفل به ندبه و گریه بپردازد، باز هم شادابی و سرزندگی در این فضا برقرار است.
هوش مصنوعی: اگر قلم من بخواهد زیباییهای پیچ و تاب موی او را توصیف کند، به نظر میرسد که در چشمان من تصویری از یک مار پیچیده به دور خود خواهد شد.
هوش مصنوعی: بدون هیچ زحمتی، قدم به محفل من بگذار و ببین چه کسی حاضر است. در اینجا منظورم این است که شراب آماده است و خواننده و یار دلخواه نیز اینجا هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.