گنجور

 
جویای تبریزی

صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده اند

دامن خود را از آن چون دام ماهی چیده اند

مولوی پر تکیه بر علمت مکن پرگاروار

آهنین پایان در این ره بیشتر لغزیده اند

قدر خود بنگر به میزان تمیز اهل طبع

مردم موزون سراسر مردم سنجیده اند

گوشه گیران فارغند از حلقهٔ اهل ریا

خویش را مانند محراب از میان دزدیده اند

غم به دل باشند اسباب تعلق برده را

همچو گل تا بوده اند آزادگان خندیده اند

پیش اهل دید جویا خودستایان را بس است

لاف فهمیدن دلیل آنکه نافهمیده اند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
همام تبریزی

عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیده‌اند

آب حیوان در میان تیرگی نوشیده‌اند

رنگ حرص وشهوت از آیینه دل برده‌اند

تا در آن آیینه عکس روی دلبر دیده‌اند

جان خود در زلف کافرکیش جانان بسته‌اند

[...]

صائب تبریزی

نیست در روی زمین، یک کف زمین بی‌انقلاب

وقت آنان خوش که در زیر زمین خوابیده‌اند

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
بیدل دهلوی

لاله و گل چشمک رمز خوان فهمیده‌اند

زعفرانی هست کاین‌ها بر وفا خندیده‌اند

زین گلستانم به گوش آواز دردی می رسد

رنگ و بویی نیست اینجا بلبلان نالیده‌اند

برغرور فرصت ما تا کجا خندد شباب

[...]

پروین اعتصامی

گفت با زنجیر، در زندان شبی دیوانه‌ای

عاقلان پیداست، کز دیوانگان ترسیده‌اند

من بدین زنجیر ارزیدم که بستندم بپای

کاش میپرسید کس، کایشان بچند ارزیده‌اند

دوش سنگی چند پنهان کردم اندر آستین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه