گنجور

 
جویای تبریزی

لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد

صدای قهقههٔ گل بلند خواهد شد

چنین که گشته نمک پاش خنده لعل لبت

علاج درد دل دردمند خواهد شد

عجب که مهر به معراج حسن او برسد

شراره ای چقدرها بلند خواهد شد

دلم عبث نه به آن زلف عنبرین آویخت

به بام عرش برین زین کمند خواهد شد

چنین که گرمی خوی تو دلنواز من است

به بال ناله ز خویش این سپند خواهد شد

چنین که بندهٔ شاه ولایتی جویا

امید هست که کارت ز بند خواهد شد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عرفی

سرم ز وصل نهانی بلند خواهد شد

زمانه از گل و خس نخلبند خواهد شد

کسی که نوحه نکردی به ماتم دل تنگ

حریص زمزمه و هرزه خند خواهد شد

مراد بر اثر غیر کو، مران شتاب

[...]

صائب تبریزی

اگر چنین سخن ما بلند خواهد شد

زبان جرأت منصور بند خواهد شد

اگر بهار کند سبز تخم سوخته را

مرا ستاره طالع بلند خواهد شد

طبیب اگر چو مسیحا بر آسمان رفته است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه