چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند
از شکست رنگ می ترسم که مینا بشکند
موج صاف لعلگون، در ساغر زرین او
خار در پیراهن گلهای رعنا بشکند
تا شود استاد از آن اندام طور جلوه را
سرو زانو پیش آن شمشاد بالا بشکند
هر سر موز کز بناگوش تو سر بیرون کند
یک گلستان خار حسرت در دل ما بشکند
در حریم وصل او از سودن مژگان به هم
خارها در چشم ارباب تماشا بشکند
بخت بین! کآرد به دست ار لاله جامی در چمن
کاسهٔ بدنامی او بر سر ما بشکند
از نم اشک ندامت ساز چون تار حریر
گر ترا در پای دل خار تمنا بشکند
مست می از بسکه شوخ افتاده جویا دور نیست
شیشهٔ رنگم اگر در بزم صهبا بشکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و از نگرانیها و احساسات خود میگوید. او به زیبایی چشمهای معشوق و تأثیر آن بر احساساتش پرداخته و نسبت به آسیبپذیری آسیبهای عشق و علاقه به شدت حساس است. شاعر با استفاده از تصاویری چون «موج صاف لعلگون» و «سرو زانو»، زیبایی را توصیف میکند و به شکنندگی لحظات عشق اشاره میکند. همچنین نشان میدهد که چقدر عشق و زیبایی میتواند دردآور باشد و خاطرات سختی را در دل بگذارد. در پایان، او به حالت مستی و شادی در بزم عاشقانه اشاره میکند و نگرانیاش از شکستن شیشه رنگی عشق را ابراز میکند.
هوش مصنوعی: چشمهای مست تو مانند بازار شراب است و من از این میترسم که اگر رنگ شراب را ببینم، آن مینا هم بشکند.
هوش مصنوعی: موجهای زیبا و رنگین در جام طلایی او به گونهای به چشم میآید که خارها در پیراهن گلهای خوشبو و زیبا شکسته میشوند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آن زیبایی در قامت چنان ظاهری به نمایش گذاشته شود، سرو بلند نیز باید زانو بزند و جلوی آن شمشاد خم شود.
هوش مصنوعی: هر مویی که از گوشه سر تو بیرون میآید، برای ما مانند شکستن یک گلستان پر از خار حسرت خواهد بود.
هوش مصنوعی: در جایگاه وصال محبوب، با اشکهایی که به خاطر عشق ریخته میشوند، سختیها و مشکلاتی که در مسیر تماشا و عشق به وجود میآید، کمکم از بین میروند و حس زیبایی را به ارمغان میآورند.
هوش مصنوعی: بخت در کجا است! در دستش گلی نارنجی آورده است که در باغ میروید. این گل بدنامیاش را بر سر ما میشکند.
هوش مصنوعی: اگر از ندامت و پشیمانی خود اشک بریزی، آن اشک مانند تار حریر نازک و لطیف خواهد بود. اگر دل تو به خاطر آرزوها و تمناهایت دچار خارش و ناراحتی شود، آن زمان خواهد شکست.
هوش مصنوعی: مست از شادی و سرحالی هستم و این حالتی که دارم باعث شده که بیخیال باشم. اگر شیشهٔ رنگینم در جشن و شادی بشکند، دور از انتظار نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پشت نه گردون ز کوه محنت ما بشکند
آری آری کوه درد ما کمرها بشکند
جای آن دارد که همچون بندگانش آسمان
آنقدر سر بر زمین کوبد که سد جا بشکند
باز اگر آرد به گردش جام زرین آفتاب
[...]
دیده ما سیر چشمان شان دنیا بشکند
همچو جوهر نقش را آیینه ما بشکند
بر سفال جسم لرزیدن ندارد حاصلی
این سبو امروز اگر نشکست فردا بشکند
گوهر ما را شکستن مومیایی کرده است
[...]
رونق ناموس را چون عشق رسوا بشکند
نام یوسف چون بری، رنگ زلیخا بشکند
پیش ساقی لب ز حرف زهد و تقوی بسته ایم
کاسه ی زاهد مبادا بر سر ما بشکند!
بر من از بس منت بال هما آید گران
[...]
چون به محفل رخ فرو زد، رنگ صهبا بشکند
چون به گلشن قد فرازد، شاخ گلها بشکند
آفتاب از رشک خواهد کاستن چون ماه، اگر
همچو مه طرف کلاه آن ماه سیما بشکند
یار بد مست است و، می گستاخ می بوسد لبش
[...]
از نزاکتهای طبع موشکاف او مپرس
کز دم بادی زجاج شاعر ما بشکند
کی تواند گفت شرح کارزار زندگی
«می پرد رنگش حبابی چون بدریا بشکند»
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.