سوار شو که جمالت یکی شود
خوش آب و رنگ شود چون نگین سوار شود
ز تار زلف دل ما به دام شانه فتاد
که مرغ رشته به پا صید شاخسار شود
به دلخراشی هر خار بایدم تن داد
مرا که نکهت گب بر دماغ بار شود
کسی که سرکشی از چشم مردمش انداخت
به دیده جای بیابد اگر غبار شود
زسوز عشق، مددجوا که عقدهٔ دل را
اگر گداخته شد بحر بی کنار شود
چو غنچه خندهٔ مستی بزیر لب دارد
دلی که سرخوش پیمانهٔ بهار شود
نشان آبله افزود حسن روی ترا
که چون ستاره شود مه یکی هزار شود
زتیره روزیم امیدها بود جویا
رخ سمر ز نقاب شب آشکار شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و عشق میپردازد. شاعر از جمال محبوب سخن میگوید و تاکید دارد که این زیبایی با شخصیت و دلخواهی او یکی میشود. همچنین عشق را به عنوان نیرویی قوی و آسیبزا معرفی میکند که فرد را گرفتار میکند. شاعر به احساسات والای انسانی و تاثیر زیبایی محبوب بر روح و روان اشاره میکند و در نهایت امیدی به روشن شدن روزها از میان تاریکیها دارد. این اشعار جلوهگر عشق، زیبایی و امید به آینده هستند.
هوش مصنوعی: سوار شو تا زیباییات به زیبایی و جلوهای همانند نگین تبدیل شود و رنگ و لعاب خوشی به خود بگیرد.
هوش مصنوعی: موهای دل ما به دام شانه گرفتار شده است، مانند پرندهای که به رشتهای درختی میچسبد و به دام میافتد.
هوش مصنوعی: باید به درد و رنج هر خار که به جانم مینشیند، تحمل کنم تا بوی خوش گلی که در فضا است، به مشامم برسد.
هوش مصنوعی: کسی که از دید دیگران سرسختی و نافرمانی کند، اگر به چشم آنها بیفتد، در نهایت به مانند غباری در فضا ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: از شدت عشق و سوز آن، کمکخواه که اگر گرههای دل باز شوند، به دریایی بیپایان تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: دل شادابی که مانند غنچهای خندان در زیر لبش وجود دارد، میتواند با نوشیدن پیمانهای از خوشیهای بهاری خوشحال شود.
هوش مصنوعی: نشان آبله به زیبایی چهرهات افزوده است، بهطوری که مانند ستارهای میدرخشی و از ماه هم برتری داری.
هوش مصنوعی: از تاریکی روزها، امیدها را جستجو میکنم که چهره سمر از پشت پوشش شب نمایان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امام عالم و برهان دین لسان الحق
توئی که خامه ز مدح تو مشکبار شود
گمان مبر که ز صدر تو خادم داعی
همی به جای دگر جز باضطرار شود
بدان خدای که در کارگاه قدرت او
[...]
پناه ملت و راعی خلق نصرة دین
تویی که چرخ به نام تو نامدار شود
بنای شرع به سعی تو مرتفع گردد
اساس عدل به ملک تو استوار شود
چو در شب حدثان صبح دولتت بدمید
[...]
پناه ملک سلیمان ملاذ اهل زمان
توئی که ملک ز نام تو نامدار شود
فرود دست تو بیندش اگر کسی به مثل
به پای وهم بر این نیلگون حصار شود
سپهر پیش سراپرده جلالت تو
[...]
به عزم گشت چو آن نازنین سوار شود
هزار خسته دلش خاک رهگذار شود
پی شکار چو راند برون رود آهو
به پیش راه وی از دور تا شکار شود
چنان به فکر رخش نازک است خاطر من
[...]
کسی که کشته آن تیغ آبدار شود
اگر چه قطره بود بحر بیکنار شود
محیط حسن ز خط عنبرین کنار شود
عقیق لب ز خط سبز نامدار شود
اگر به صید زبون تیغ او کند اقبال
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.