تا قامتش به سیر چمن شد ز جا بلند
از برگ نخل را شده دست دعا بلند
ای چرخ کامرانی جاوید از آن تست
از بس فتاده ایم نشد آه ما بلند
یابد اگر زپاس نفس رتبه ای دلت
خوشتر بود از آنکه شوی بر هوا بلند
از ترک مدعاست که گردد دعا قبول
دست دعا مکن ز پی مدعا بلند
حق نمک مجو ز سیاهان که کرده است
ابروی تو به روی تیغ جفا بلند
جویا به خلوتی که لبم داد ناله داد
می گردد از شکستن دلها صدا بلند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند دعا، امید، و دردهای ناشی از جدایی و ناکامی میپردازد. شاعر از بلندی قامت محبوب در میان چمن و دعاهایی که به سمت آسمان بلند میشود سخن میگوید. او به چرخفلک کائنات اشاره میکند که تا چه حد بر زندگی انسانها تأثیر میگذارد. همچنین بیان میکند که دعا کردن باید بدون تقاضای خاصی باشد تا مؤثر واقع شود. شاعر از درد و رنجی که در دل دارد مینالد و به شکستن دلها و صداهایی که از آن برمیخیزد اشاره میکند. در نهایت، او از محبت و جفا صحبت میکند و تأکید دارد که در سادگی و پاکی نیتها، تأثیر دعا بیشتر است.
هوش مصنوعی: وقتی قامت او از جا بلند شد و به زیبایی چمن درآمد، دست دعا به سمت برگ نخل دراز شد.
هوش مصنوعی: ای روزگار خوشبختی، جاویدان، همه چیز به تو وابسته است. از آنجا که ما بارها شکست خوردهایم، نتوانستهایم فریاد غمانگیز خود را به گوش تو برسانیم.
هوش مصنوعی: اگر نفس و روح تو به رتبهای دست یابد، متوجه میشوی که دلخوشتر از آن است که بخواهی به مقامهای بلند و برتر دنیوی برسی.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه درخواستها و خواستههایت را فراموش کنی، دعاهایت به اجابت میرسد. از روی نیاز و خواستههای خود دعا نکن، بلکه دعا را بدون انتظار نتیجه انجام بده.
هوش مصنوعی: به هیچوجه حق نداشته باش که از سیاهچشمها دلخور شوی، زیرا آنها با زیبایی خود، ابروهای تو را بر فراز تیغ ستم، زیباتر ساختهاند.
هوش مصنوعی: در خلوتی که من فریاد زدم، صدای نالهای به گوش میرسد که از شکسته شدن دلها حکایت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از پختگی است گر نشد آواز ما بلند
کی از سپند سوخته گردد صدا بلند
از هر دوکون همت والای ما گذشت
تا گرد این خدنگ شود از کجا بلند
معراج اعتبار به قدر فتادگی است
[...]
گردی دگر نشد ز من نارسا بلند
هویی مگر چو نبض کنم بیصدا بلند
بنیاد عجز و دعوی عزّت جنونکیست
مو، سربلند نیست شود تا کجا بلند
کمهمّتی به ساز فراغم وفا نکرد
[...]
کوری نگر که روز به خون خدا بلند
دستی که بود شب به خدا در دعا بلند
تا کی کنی عمارت و صحن و سرابلند
دیوار باغ و باغچه دلگشا بلند
خواهی شدن به دار فنا تا کجا بلند
گردد ز گنبد هرمان این صدا بلند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.