گنجور

 
جویای تبریزی

آه از لب چون شکر خوبان سمرقند

کش نیشکر قامتشان راست ثمرقند

از لطف مزاجی که تو داری، نپسندی

از شیرهٔ جان ریخته باشند اگر قند

نبود نمک چشم تو با دیدهٔ بادام

حاشا که بود چاشنی لعل تو در قند

شیرینی گفتار وی از پهلوی لبهاست

آری به عمل آمده جویا ز شکر، قند

 
sunny dark_mode