تو آفت دل و جان نزار خواهی شد
تو برق خرمن صبر و قرار خواهی شد
چنین که جوش ترقی است آب و رنگ ترا
گل سرسبد روزگار خواهی شد
شوی دمی که چو ماه تمام خرمن فیض
زیمن دیدهٔ شب زنده دار خواهی شد
چنین که لطف تنت دمبدم فزون گردد
لطیف تر ز شمیم بهار خواهی شد
دلا مدار ز دامان اشک دست امید
که زیب و زینت جیب و کنار خواهی شد
چو مه در آب، مبین خویش را در آیینه!
ازین قرار تو هم بیقرار خواهی شد
ز صاف طینتی امیدوار شو جویا
که همچو آینه منظور یار خواهی شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم بتان مخور، ای دل، که زار خواهی شد
اگر عزیز جهانی، تو خوار خواهی شد
اگر چو من هوس زلف یار خواهی کرد
ز عاشقان سیه روزگار خواهی شد
تو از طریقه یاری همیشه فارغ و من
[...]
غم بتان مخور ایدل که زار خواهی شد
اگر عزیز جهانی که خوار خواهی شد
اگر چو من هوس زلف یار خواهی کرد
ز عاشقان سیه روزگار خواهی شد
تو از طریقه یاری همیشه غافل و من
[...]
دلا ببال که روزی غبار خواهی شد
غبار توسن آن شهسوار خواهی شد
چو مه در آب مبین خویش را در آیینه
از این قرار تو هم بی قرار خواهی شد
زصاف طینتی امیدوار شو جویا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.