هر گه پی بیداد غمت چنگ برآورد
یاقوت صفت خون زدل سنگ برآورد
صد رنگ هوس را زمحبتکدهٔ دل
یک رنگی عشق تو به نیرنگ برآورد
صد شکر ز نیروی قوی بازوی عجزم
خشم از دل او چون شرر از سنگ برآورد
وحشت چو رفیق سفر بی خودیم شد
از تندروی گرد زفرسنگ برآورد
یاد گل روی تو که هر لحظه به رنگیست
خون دلم از دیده به صد رنگ برآورد
داغ جگر لالهٔ خونین شد و سرزد
آهی که زدرد تو دل سنگ برآورد
لبریز فغان شد زغمت سینهٔ جویا
قانون دل از دست چو آهنگ برآورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد و غم ناشی از عشق است. شاعر از نیروی عشق و تأثیر آن بر دل و جانش سخن میگوید. در ابتدا، از حسی چون بیداد غم صحبت میکند که از آن خون میچکد. او به تنوع احساسات و رنگها اشاره میکند و میگوید که عشق یک رنگ ثابت و حقیقتی عمیق دارد. همچنین، درد و وحشت وجودش را نشان میدهد که ناشی از عشق و یاد محبوب است. هر لحظه یاد چهره محبوبش به رنگهای مختلف در ذهنش تداعی میشود و این خاطر او را میآزارد. در نهایت، شاعر نشان میدهد که غم و فریاد درونش به مانند آهنگی است که به دلش سر میزند.
هوش مصنوعی: هر بار که از ظلم و اندوه تو غمگین میشوم، قلبم مانند یاقوتی که در دل سنگی قرار دارد، خون میجوشاند و به صدا درمیآید.
هوش مصنوعی: در محفل دل، با احساسات و آرزوهای مختلفی روبرو هستیم، اما عشق تو به گونهای است که همه آن رنگها را تحت تأثیر قرار میدهد و آن را به یک رنگ واحد تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر قدرت بازوی ناتوانم، از دل او خشم مانند جرقهای از سنگ بیرون میزند.
هوش مصنوعی: ترس و اضطراب چون همسفر ما شده و بیدلیل به خاطر سرعت زیاد، احساس هراس از مسافرت در دل ما را برانگیخته است.
هوش مصنوعی: یاد چهرهی زیبای تو در هر لحظه به شکل و رنگ جدیدی است. این یاد، دل بینوایم را از چشمانم به هزار رنگ اشک میسازد.
هوش مصنوعی: گلی که به خاطر درد و غم خود، به رنگ خون در آمده، آهی کشید که حتی دل سنگی را هم تحت تأثیر قرار داد.
هوش مصنوعی: سینهٔ پر از اندوه من از غم تو پر شده و قلبم به شوق تو به تپش افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا غمزه شوخ تو بما جنگ برآورد
لعل لبت از خون دلم رنگ برآورد
برگریه و زاری و فغان من درویش
صد ناله زار از دل چون چنگ برآورد
با یاد گل روی تو ای سرو گلندام
[...]
دود از دل من باده ی گلرنگ برآورد
زین خرقه ی تر آینه ام زنگ برآورد
هر بار نمی برد چنین مطربم از دست
این بار ندانم که چه آهنگ برآورد
عشق آمد و در چاه فراموشیم افگند
[...]
چندان شب غم آه دل تنگ برآورد
کآیینه صبح از نفسش زنگ برآورد
سرگرم به رسوایی عشقیم که ما را
ز اندیشه ناموس و غم ننگ برآورد
در خرمن صبر من دیوانه زد آتش
[...]
گل آمد و لعلم ز دل سنگ برآورد
اشک ز تماشای چمن رنگ برآورد
می خواست ز مرغان چمن شور برآرد
یک نغمه مغنی به صد آهنگ برآورد
عشق آمد و در شهر دل آیین خرد دید
[...]
از طوطی من روی سخن رنگ برآورد
این آینه را حرف من از زنگ برآورد
از ننگ طمع نام نبود اهل سخن را
این طایفه را نام من از ننگ برآورد
فریاد کز این نغمه شناسان مخالف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.