چنان ز نکهت زلفش هوا معطر شد
که از نفس رگ جانم فتیله عنبر شد
مراد مرد ترقی است در مراتب عشق
اگر نه به شد داغ دل تو بهتر شد
بتی که نرگس مستش بلای جان و دل است
کشید سرمه به چشم این بلای دیگر شد
ز سر نامهٔ دل تا دلت شود آگاه
پرید رنگ چو از چهره ام کبوتر شد
نبرد شیر فلک عار باشدش جویا
کسیکه چون تو سگ آستان حیدر شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: اشعار بیانگر حالتی عاشقانه و توصیف زیبایی معشوق است. عطر زلف معشوق فضای دل را پر کرده و عشق را به مراتب بالاتری میرساند. دل به داغ عشق میسوزد و معشوق، زیباییاش را به چشم خود کشیده است. شاعر از دلشکستگی و محنت ناشی از عشق میگوید و به تبدیل رنگ چهرهاش به کبوتر در حال پرواز اشاره میکند. در نهایت، سخنی در بارهی مقام و منزلت بیان میکند و از عابد بودن اشاره به حیدر (علی) میکند.
هوش مصنوعی: بوی خوش زلف او باعث شد که هوا معطر شود، به گونهای که نفسکشیدن من هم مثل فتیلهی عطر عنبر احساس میشود.
هوش مصنوعی: مردی که در راه عشق پیشرفت میکند، اگرچه ممکن است دلی دردمند داشته باشد، اما با این حال، این درد او را به کمال و بهبود میرساند.
هوش مصنوعی: نرگسی که در خوشحالی و مستیاش، درد و مشکل بسیاری برای جان و دل به بار میآورد، با سرمه کشیدن بر چشم، به بلای دیگری تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: از آغاز داستان دلم، وقتی آگاه شدی که چه بر من گذشته، رنگ چهرهام چون کبوتر که پرواز کند، تغییر کرد.
هوش مصنوعی: شیر آسمان (نیروهای قوی و برجسته) هیچ عاری از احترام و مقام نیست، اگر کسی مانند تو به زنگی در کنار دروازهی حیدر (علی) تبدیل شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لوای دولت و ملت کنون مظفر شد
که پادشاه جهان ابوالمظفر شد
خدایگان بشر، شاه شیر دل، اتسز
که باس او را شیر فلک مسخر شد
ز بیقراری سر تیغ پسر صواعق او
[...]
شبی بلطف ز پیر خرد بپرسیدم
بدانخیال که در خاطرم مصور شد
که رنج محنت ایام و حادثات زمان
همه برای من اندر جهان مقرر شد
بعمر خویش ندیدم که یک مراد مرا
[...]
زخاک کوی توبوی هوا معطر شد
ز نور روی تو شب همچو مه منور شد
چو عشق تو بزمین زآسمان فرود آمد
زمین زشادی آن تا بآسمان برشد
بیمن عشق تو دیدم که روح پاک چوطفل
[...]
رمید دل ز من خسته پیش دلبر شد
دماغ جان ز سر زلف او معطّر شد
چو روی آن بت رعنا بدید از سر شوق
ز جان غلام رخ یار ماه پیکر شد
اگرچه زلف سیاهت به شب رهش گم کرد
[...]
به روی گرم تو آیینه تا برابر شد
بهشت روی ترا چشمه سار کوثر شد
زخال اگر چه بنا گوش نیک اختر شد
ازین ستاره شب زلف دل سیه تر شد
دل نظارگیان آب شد زدیدن تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.