شد دعای ناتوانان تا اجابت گاه راست
با کمان قامت خم رفت تیر آه راست
کی برند از مسلک حق فیض ارباب نفاق
مار کج کج می رود هر چند باشد راه راست
نور روی آفتاب من کم از خورشید نیست
کی توان دیدن سوی آن رشک مهر و ماه راست
چون توان دیدن ز دست اندازی باد صبا
بر رخش گه کج شود زلف سیاه و گاه راست
از چشم ترم مردمک آهی شد و برخاست
مژگان زغمت دود سیاهی شد و برخاست
ای مهر لقا هر که ترا دید چو شبنم
از هستی خود محو نگاهی شد و برخاست
چون چشم حباب آنکه ترا نیم نظر دید
از هستی موهوم خود آهی شد و برخاست
چون آینه جویا همه تن محو جمالم
هر مو به تنم مد نگاهی شد و برخاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردناک شاعر اشاره دارد که از ناتوانی و اشتیاق به دیدار محبوب میگوید. شاعر با تشبیهات زیبا و تصاویری روشن، از تلاش و آرزوهایش برای رسیدن به حقیقت و عشق سخن میگوید. او به کجیهای زندگی و ضد و نقیضها در مسیر حق اشاره میکند و از زیبایی و نور محبوبش سخن میگوید که هیچ چیز نمیتواند در مقابلش قرار گیرد. همچنین، احساساتی چون ضعف و محو شدن در برابر زیبایی محبوب و تأثیر آن بر وجود انسان را به تصویر میکشد. در نهایت، این شعر توصیفگری از عشق، زیبایی و جستجوی حقیقت در دل انسان است.
هوش مصنوعی: دعای کسانی که ناتوان هستند به حقیقت پاسخ میگیرد، همچنان که تیر آه کسی که غمگین است به هدف میرسد، حتی اگر قامت او خمیده باشد.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از راه حق وسعت و کامیابی را که دروغگویان به دست میآورند، ببیند. راهی که ممکن است در نگاه اول درست به نظر برسد، اما کسی که نیت خوبی ندارد، همیشه به سمت انحراف میرود.
هوش مصنوعی: نور چهرهی من هیچ کم از تابش خورشید ندارد، پس چطور میتوان به زیبایی و درخشش من نگریست در حالیکه مهروماه هم به من حسادت میکنند؟
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم صبحگاهی به موهای سیاه تو دست میزند، sometimes موها کج میشوند و sometimes راست؛ یعنی زیبایی و حالت آنها تحت تأثیر این وزش نسیم قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: چشمهای من از اشک پر شد و در حالی که آهی از دل برمیکشیدم، مژگانم به خاطر غم، مانند دودی سیاه بالا رفت.
هوش مصنوعی: ای نور عشق، هر کس که با تو دیدار کرد، به مانند شبنم از وجود خود غافل شد و به خاطر تماشای تو، از جهان خویش فارغ گشت.
هوش مصنوعی: وقتی که شخصی مانند چشم حباب، ترا با نگاهی کوتاه دید، از وجود ناپایدار خود احساس ناراحتی کرد و از آن حالت برخاست.
هوش مصنوعی: من مثل آینهای هستم که به زیباییام مینگرد، به طوری که تمام وجودم در زیباییام غرق شده است. هر رشته از موهایم با نگاهش به من پر از زندگی و شور و شوق شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یافت از یزدان ملک سلطان به شادی هرچه خواست
روز شادی روز ما سلطان دین سلطان ماست
بند شاهی کرد محکم راه دولت کرد پاک
چشم عالم کرد روشن کار گیتی کرد راست
وقت وقت رامش است و روز روز عشرت است
[...]
آن شنیدستی که روزی زیرکی با ابلهی
گفت کین والی شهر ما گدایی بیحیاست
گفت چون باشد گدا آن کز کلاهش تکمهای
صد چو ما را روزها بل سالها برگ و نواست
گفتش ای مسکین غلط اینک از اینجا کردهای
[...]
شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست
شه مرا نانی که داد ار باز میخواهد رواست
شاه تاج یک دو کشور داشت لیک از لفظ من
تاجدار هفت کشور شد به تاجی کز ثناست
شه مرا نان داد و من جان دادمش یعنی سخن
[...]
یارب این مائیم و این صدر رفیع مصطفاست
یارب این مائیم و این فرق عزیز مجتباست
یارب این مائیم و این روی زمین یثرب است
کاسمان را هفت پشت از رشک یک رویش دوتاست
خوابگاه مصطفی و کعبه مان از پیش و پس
[...]
خوش ولایت ها که در تحتِ امورِ اولیاست
مصرِ استغنا و رومِ فقر و بغدادِ رضاست
بخشِ ایران قسمِ عشق و قسم توران بخش عقل
در میان آمویِ حکمت هم روان و هم رواست
هم خراسانِ سلامت هم عراق عافیت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.