همین نه لعل ترا معجز دم عیساست
ز رویت آینه را جلوهٔ ید بیضاست
چه دولتی است که در عشق بشکند رنگی
به دستم آینه از عکس خویش خشت طلاست
کسی که در غم عشقت ضعیف شد، داند
که رنگ چهره گرانخیزتر ز رنگ حناست
فزون ز لذت بیداد دولتی نبود
مرا که بر سر شمشیر جور بال هماست
به دور حسن تو دیدیم کوه و صحرا را
کدام سر که نه مانند لاله اش سوداست
مراد دل زکسی جوی بعد ازین جویا
که دست همتش از جمله دستها بالاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و معجزهگری معشوق اشاره دارد. شاعر با توصیف چهره معشوق به آینه و رنگینکمان، عشق را بسیار ارزشمند و قدرتمند میداند. او بیان میکند که در عشق، هیچ لذتی بالاتر از احساسات واقعی نیست و عشق واقعی، انسان را تحت تأثیر قرار میدهد. شاعر به دنبال کسی است که توانایی و همت بالایی داشته باشد، زیرا در عشق نیاز به اراده و قدرت است. بهطور کلی، شعر احساسات عمیق و وفاداری به عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چهره فرد اشاره دارد و به نوعی آن را معجزهای شبیه به معجزههای عیسی نبی تشبیه میکند. همچنین، زیبایی او آنچنان درخشان است که میتواند آینه را تحت تاثیر قرار دهد و ظاهری خاص و حیرتانگیز به آن بدهد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به حالتی اشاره میکند که عشق او را به گونهای تحت تأثیر قرار داده است که دیگر نمیتواند خود را همانند گذشته ببیند. او در آینهای که گویی از طلا ساخته شده، تصویری از خودش میبیند که نشاندهنده ارزش و زیبایی عشق است. عشق او رنگ و جلوهای خاص به زندگیاش بخشیده و باعث شده که تمام احساسات و عمق وجودش را درک کند.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر عشق تو دچار غم و اندوه شده است، میفهمد که رنگ چهرهای که تو داری، ارزش و زیبایی بیشتری از رنگ حنا دارد.
هوش مصنوعی: برای من هیچ چیزی برتر از لذت بیداد و ظلم دولتی وجود ندارد، که بر سر شمشیر ستم، پرچم میزند.
هوش مصنوعی: ما زیبایی تو را به گونهای دیدیم که کوهها و دشتها را تحتالشعاع قرار داده است؛ کدام انسانی را میتوان پیدا کرد که مانند گل لاله، زیباییاش فریبنده باشد؟
هوش مصنوعی: به معنای اینکه پس از این، به دنبال کسی باش که دلش به او تعلق دارد و تلاشهایش از دیگران فراتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز راستی و بلندی که مر ترا بالاست
به وصفت اندر، معنی بلند گردد و راست
اگر بزرگی و جاه و جلال در درم است
ز کردگار بر آن مرد کم درم ستم است
نداد داد مرا چون نداد گربه مرا
تو را از اسپ و خر و گاو و گوسفند رمه است
یکی به تیم سپنجی همی نیابد جای
[...]
در قناعت و توفیق دین و مذهب راست
بروزگار تو ، ای فخر کاینات ، کراست؟
برون ز راه تو هر راه کاندر آفاقست
غریق بیم و امید و اسیر روی و ریاست
فزایش سخن و نکتۀ بدیع تو را
[...]
سرشگ ابر بکردار لؤلؤ لالاست
نسیم باد بکردار عنبر ساراست
سپاه برف رمید و سپاه لاله رسید
خروش زاغ نشست و خروش فاخته خاست
بهر کجا نگری پیش چشم تو گهر است
[...]
بنظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست
مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.