نه همین نرگس زچشم می پرستش جام یافت
سرو هم از نخل قدش خلعت اندام یافت
ماند در دل اضطراب عشقم آخر برقرار
چون رگ گل موج می در ساغرم آرام یافت
مدتی چون ماه نو از غم دل خود خورده است
هر که از گردون لب نانی به صد ابرام یافت
پرده های چشم او از جوش حیرت خشک ماند
رخصت نظاره ات تا دیدهٔ بادام یافت
داد گل را رنگ و می را نشئه، مینا را شراب
از لبش در خورد استعداد هر کس کام یافت
از تواند اهل چمن هر یک به انعامی نهال
غنچه بو، گل رنگ، نرگس جام و سرو اندام یافت
کوه تمکینش چو جویا سایه بر دریا فکند
جوهر آیینهٔ موجش ز بس آرام یافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت طبیعت و عشق پرداخته است. شاعر از نرگس و سرو به عنوان نمادهایی از زیبایی استفاده کرده و به تأثیر آنها بر دل و روح خود اشاره میکند. احساسات عشق و اضطراب شاعر در کنار تصویرسازیهای دلنشین از گلها و می، نشاندهندهای از ارتباط عمیق بین انسان و طبیعت است. همچنین، شاعر به روح آرامش و سرشار از زیبایی خود و دیگران در میانه این زیباییهای طبیعی اشاره دارد و به طرز خاصی احساسات انسانی را با عناصر طبیعی درهم میآمیزد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت دو گل اشاره دارد. نرگس که به خاطر چشمانش مورد ستایش قرار میگیرد و سرو که به دلیل قامت بلندش از نخل الهام میگیرد. اینجا نوعی توصیف از زیباییهای طبیعی و ارتباط آنها با یکدیگر وجود دارد. نرگس و سرو هرکدام به طریقی خاص، نماد زیبایی و شکوه هستند.
هوش مصنوعی: عشق من در دل به شدت وجود دارد و در عین حال، مانند رگ گل، جریانش در ساغر، آرامش را برایم به ارمغان آورده است.
هوش مصنوعی: مدتی، مثل ماه نو که از غم دل خود در خود فرو رفته، هر کسی که توانسته از آسمان با تلاش بسیار لقمهای نان به دست آورد.
هوش مصنوعی: چشمهای او از شگفتی در حالتی مسحورکننده قرار گرفت و نتوانستند تو را تماشا کنند تا زمانی که چشمهایش مانند بادام به شکل گرفت.
هوش مصنوعی: گل زیبایی و رنگی دارد و می، سرخوشی و حال خوبی را به ارمغان میآورد. مینا یا ظرف شراب از لب او پر میشود و هر کس بر اساس قابلیت و لیاقتش از این خوشی بهره میبرد.
هوش مصنوعی: هر یک از ساکنان باغ، به پاس زحمات خود،هدیهای دریافت کردند؛ یکی غنچهای زیبا، دیگری گلهای رنگی، فردی نرگس را برگزید و دیگری سرو بلندی یافت.
هوش مصنوعی: کوه همچون یک موجود محترم و با وقار، هنگامی که سایهاش را بر دریا میافکند، آرامشی را به وجود میآورد که جوهر یا ویژگیهای آینهای موجها از این آرامش نشأت میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از جهان تلخ نتوان با درشتی کام یافت
کز زبان چرب، تشریف شکر بادام یافت
تنگدستی مایه امیدواری شد مرا
بهله با دست تهی تا از میانش کام یافت
بیقراری باعث آرامش دل شد مرا
[...]
کشور اندر عهد او آسایش و آرام یافت
زیردستان را به نیکی کام داد و کام یافت
چون حسن شاه قجر مازندران را رام یافت
خان زند از او شکستی سخت بدفرجام یافت
حیلهها انگیخت چون خود را به بند و دام یافت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.