باز مستی کرده خون آشام چشمان ترا
در فشار دل ید طولاست مژگان ترا
بیختند از پردهٔ دل گونیا گرد خطت
ریختند از شیرهٔ جان نقل دندان ترا
زالتهاب سینهٔ سوزانم از بس نرم شد
از دل من فرق نتوان کرد پیکان ترا
دیدن خواب پریشان عاشقان را تهمت است
خواب گرد دیده کی گردد پریشان ترا
در نظر بازیت چون شبنم رسد لاف کمال
گر نگاه از جا رباید چشم گریان را
ای که پا بر پای ارباب ندامت می نهی
سربسر اشک ریا تر کرده دامان ترا
ناز می بارد ز دیوار و در جولانگهت
شوخی مژگان بود خار گلستان ترا
اینقدرها رو مده آئینه را ترسم مباد
پنجهٔ بی طاقتی گیرد گریبان ترا
این چه دیدار است کاندر دیدهٔ جویای تو
فرق نتوان کرد از گل روی خندان ترا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق پرداخته و احساسات عمیق شاعر نسبت به او را نشان میدهد. شاعر از مستی عشق و تأثیر چشمان معشوق بر خود صحبت میکند و او را توصیف میکند که چگونه دلش را تحت فشار قرار میدهد. در این شعر، معشوق به گونهای توصیف میشود که ناز و زیباییاش به حدی است که جان شاعر را میگیرد و نگاهش به تنهایی میتواند اشک را از چشم او بریزد. شاعر همچنین از تهمتهایی که به احساسات عاشقانهاش زده میشود و همچنین از ناز و زیبایی معشوق در مقایسه با گلها سخن میگوید. به طور کلی، این شعر تجلی عواطف عمیق و وسوسههای عاشقانه است.
هوش مصنوعی: چشمهای تو مانند خونآشامی است که در دل من تأثیر میگذارد و مژگان تو نیز به اندازهای طولانی و فریبنده است که این تاثیر را بیشتر میکند. این وضعیت باعث شده که دوباره در حال مستی و شیدایی باشم.
هوش مصنوعی: از درون دل، رنگینکمانی از احساسات بهوجود آمده و چهرهات مانند قندانی از شیرهی جانم، زیبا و دلنشین است.
هوش مصنوعی: به خاطر عواطف زیاد و شدت احساسم، قلب من به قدری نرم و آسیبپذیر شده است که هیچ چیز نمیتواند به وضوح نشان دهد که تیر محبت تو در دل من نشسته است.
هوش مصنوعی: دیدن خوابهای آشفته و بینظم عاشقان را نمیتوان به راحتی باور کرد؛ چرا که خوابهایی که به چشم میآیند، ممکن است در واقع تصویری از خود فرد باشد و نه بازتابی از حالتهای او.
هوش مصنوعی: چشمهای تو چون شبنم زیباست و اگر نگاهی به کسی بیندازی، میتواند او را تحت تأثیر قرار دهد و باعث شود که اشکهاش بریزد، حتی اگر در ظاهر نشان دهنده کمال باشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که بر پای آقایت ندامت و پشیمانی را میگذاری، تمام وجودت در اشک و تظاهر غرق شده و دامن تو را آلوده کرده است.
هوش مصنوعی: زیبایی و لطف تو از هر سو به چشم میآید و در مکان تو، غم و شادی به بازی و شوخی درمیآیند، مانند مژگانی که با زیبایی خود تو را در گلستان زندگیت میآرایند.
هوش مصنوعی: نگذار آینه را به این حد اذیت کنند که مبادا دست بیطاقتی به گریبانت بیفتد.
هوش مصنوعی: این چه ملاقات عجیبی است که در آن چشم yearning من نمیتواند بین چهرهی خندان تو و گل تمایز قائل شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
طاقت پنجاه روزم نیست تا بینم ترا
دلبرا شاها ازین پنجاه بفکن آه را
حد و اندازه ندارد نالهها و آه را
چون نماید یوسف من از زنخ آن چاه را
راه هستی کس نبردی گرنه نور روی او
روشن و پیدا نکردی همچو روز آن راه را
چون مه ما را نباشد در دو عالم شبه و مثل
[...]
میرسد در سایه حسن آن بت دلخواه را
همچو خورشید فلک بر خیل خوبان سروری
گفته دیوانه باشد خنده و در دل چرا
درد و خنده هر دو آخر ظاهرست اینک مرا
با دل بی آرزو، بر دل گرانم یار را
آه اگر میبود در خاطر تمنایی مرا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.