گنجور

 
جامی

دی حاسد کم موی ز اشعار افاضل

می‌خواند قصاید چه مسجع چه مرصع

گفتم که کند باب هنر قرع بدینسان

برداشت به دعوی سر و گفتا أنا اقرع

 
sunny dark_mode