ما رند و عاشقیم و نظرباز و می پرست
بر ما حرام جز می و معشوق هر چه هست
زاهد کشید بر صف خمهای باده سنگ
یا رب مباد بر صف این پردلان شکست
در انتظار روی تو بودم نشسته دوش
تا وقت صبح آیینه جام می به دست
پنداشتم که لمعه نور جمال توست
از هر طرف ستاره درخشید و برق جست
عالیتر است همت رندان ز شیخ شهر
آری بود بسی به جهان زین بلند و پست
ما را چه طاقت تو که بر کوه سنگ تافت
یک پرتو از جمال تو دیگر کمر نبست
جامی که داشت باده پرستی همیشه کار
پیمان شکست و باز پی کار خود نشست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره طبیعت عاشقانه و سرشار از شور و شوق رندان و محبین است. شاعر خود را رند و عاشق معرفی میکند که جز می (شراب) و معشوق، چیزی دیگر بر او حرام نیست. او به زاهدان اشاره میکند که با سنگ بر صف خمهای باده میزنند و آرزو میکند که این پردلان شکسته نشوند. شاعر در انتظار دیدار معشوق نشسته است و در حالی که آیینهای در دست دارد، ستارگان درخشان را به یاد جمال محبوب میبیند. او برتری همت رندان را بر زاهدان تصریح میکند و میگوید که نور جمال معشوقش آنقدر قوی است که بر کوهها نیز میتابد. در پایان به اختلال در پیمان شراب و معشوق اشاره میکند و نشان میدهد که این دنیای شرابی و عاشقانه همیشه در حال تحولی است.
هوش مصنوعی: ما اهل عشق و خوشگذرانیم و به زیباییها اهتمام داریم، اما هر چیز دیگری جز عشق و شراب بر ما ممنوع است.
هوش مصنوعی: زاهد در حال نوشیدن شراب بر ردیف جامها سنگ انداخت و گفت: خدا نکند بر ردیف این افراد ناپاک شکست و افت باشد.
هوش مصنوعی: دیشب تا صبح منتظر روی تو نشسته بودم و در دستم جام شراب بود.
هوش مصنوعی: گمان کردم که نور زیبایی تو از هر سو درخشیده است و ستارهها میتابند و برق میزنند.
هوش مصنوعی: همت و اراده رندان (آزاداندیشان) در زندگی و تلاش برای رسیدن به اهداف، از نیت و تلاش شیخ شهر برجستهتر است. چراکه در این دنیا، همواره افراد بلندپرواز و کسانی با روحیهی پست و فرودست وجود دارند.
هوش مصنوعی: ما از زیبایی و جذبه تو چنان تحت تأثیر قرار گرفتهایم که حتی نمیتوانیم در برابر سنگینترین چالشها و مشکلات قرار بگیریم. یک نگاه از تو کافی است تا تمام سختیها و بارهای سنگین را فراموش کنیم.
هوش مصنوعی: کسی که همیشه به نوشیدن مشغول است، در نهایت به عهد و پیمان خود وفا نمیکند و دوباره به دنبال کارهای خود میافتد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای از ستیهش تو همه مردمان به مست
دعویت صعب منکر و معنیت سخت سست
ایام وَرد و موسم عید پیمبرست
گیتی ز بوی هر دو سراسر معطرست
گلزارها به آمدن آن مزین است
محرابها به آمدن این منوّر ست
آن مونس و حریف می و نَقل مجلس است
[...]
ای آن که هر چه بایدت از بخت نیک هست
هرگز مباد در جاه تو شکست
تا از قضا پدید شد آثار هست و نیست
پیدا نشد ذات تو از نیست هیچ هست
معلوم شد مگر که تو از نسل آدمی
[...]
کور و کر و دراز و سطبر است و سرنگون
سرگرد و بن قوی و سیه پوش و احمر است
طناز و پر هراس و چو پستانست در لباس
کناس و دیر آس و میانش رگ آور است
نامش قضیب و خوره و کالم بدان و ایر
[...]
هربنده ای که ایزد بی یار یار اوست
بی شک و شبهه در دو جهان کار کار اوست
آن بی نیاز بنده نواز لطیفه ساز
کز هر سوئی که در نگری کار و بار اوست
ازچرخ بی قرار و زمین قرار گیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.