گنجور

 
جامی

بود پاک از رنگها بی شیشه نور آفتاب

چون به رنگ شیشه ظاهر گشت شد برخود حجاب

گر نه رنگ شیشه ها گردد حجاب نور او

سطوت اشراق آن را مشکل آرد دیده تاب

شد حجاب آیینه نور جمال محتجب

ان هذا عند اصحاب الحجی شی ء عجاب

عارفان را طور هستی پاره گشتی چون کلیم

گر نبودی بر جمال ظاهر از مظهر نقاب

مظهر از روی تعین گرچه غیر ظاهراست

آید از روی حقیقت عین ظاهر در حساب

ظاهر اندر عین مظهر مظهر است این را بدان

مظهر اندر ذات ظاهر ظاهر است این را بیاب

آب باشد همچو ظاهر گل چو مظهر فی المثل

آب اندر گل چه باشد گل گل اندر آب آب

دعوی وحدت کنی جامی چه باک از مدعی

از سر انکار و رد گوید سوالت را جواب

گر نه چون عارف ز یکجا بینی انکار و قبول

باشد آن دعوی خطا والله اعلم بالصواب

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب

آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب

آسمان جود گشت و جود ماه آسمان

آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب

بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب

گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب

عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز

مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب

با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر

[...]

ازرقی هروی

مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست

تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب

قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد

روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب

تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب

[...]

قطران تبریزی

سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب

آفت دل‌هاست و اندر دیده‌ام چون آفتاب

روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو

زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب

صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
ابوالفرج رونی

ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید

نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب

هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان

تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب

در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه